157
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

در اين روايت محمّد بن عمرو بن علقمه ، از مشهوران به صدق و صيانت است ، ليكن وى از اهل اتقان نبوده ، به گونه اى كه حتى برخى وى را به جهت سوء حفظش تضعيف كرده اند و برخى ديگر ، وى را به جهت صدق و جلالتش توثيق كرده اند . بنا بر اين ، حديث وى از اين جهت ، حسن (لذاته) است و زمانى كه به حديث وى ، روايت شدن آن حديث از وجوه و طُرُق ديگرى ضميمه شود ، به سبب اين ضميمه ، سوء حفظ وى ـ كه از آن هراسان بوديم ـ ، زايل مى گردد و اين نقص آسان ، به سبب ضميمه مزبور ، جبران مى شود . بنا بر اين ، اسناد اين حديثْ درست شده و به درجه صحيح (لغيره) ملحق مى گردد . ۱

مبحث دوم : مراتب جرح

اين مراتب نيز نزد محدّثان ـ با وجود اتّفاق نسبى اى كه در آنها وجود دارد ـ يكسان نيست . مراتب جرح ، نزد ابن ابى حاتم و علمايى كه از وى متابعت كرده اند (مانند : ابن صلاح و نووى) چهار مرتبه است و ايشان ، مراتب را از ضعيف تر به ضعيف ، مرتّب كرده اند . مراتب جرح نزد ذهبى و عراقى پنج مرتبه ، و نزد ابن حجر و سخاوى شش مرتبه است . اين عدّه ، ترتيب مراتب جرح را (مطابق رويه معمول) ، از ضعيف آغاز كرده اند و به ضعيف ترين مرتبه پايان داده اند .
مراتب جرح با ترتيب سخاوى ـ كه كامل ترين مراتب است ـ به شرح ذيل است:
مرتبه اوّل ، الفاظى كه بر جرح و اسباب آن ، به نحو مبالغه اى دلالت دارند و صريح ترين آنها به صيغه اَفعَل است ، مانند : «أكذب الناس» ، «إليه المنتهى فى الوضع» ، «هو ركن الكذب» ، «معدن الكذب» و«منبع الكذب» . اين مرتبه از الفاظ جرح را براى اوّلين بار ، ابن حجر بدترين دانسته است ۲ و شاگرد وى سخاوى نيز از

1.مقدمة ابن الصلاح ، ص۳۵ . براى مطالعه بيشتر در زمينه مدّعاى ياد شده ، ر .ك : نظرية نقد الرجال ، ص۲۹۸ ـ ۳۰۹ .

2.شرح النخبة ، ص۱۳۳ .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
156

در اين موضوع (يعنى احكام مراتب تعديل) است ۱ . ليكن با مراجعه به بحث «حديث حَسَن» در كتاب هاى «مصطلح الحديث» ، چنين به نظر مى رسد كه روايات اهل دو مرتبه اخير (بخصوص مرتبه پنجم) ، از مراتب تعديل بدون امتحان و مقايسه با روايات اهل ضبط و اتقان نيز در شمار روايات حَسَن بوده ، مورد احتجاج قرار مى گيرند ، و اگر مورد امتحان و مقايسه مزبور قرار گرفتند ، چنانچه ضابط بودن آنان كشف شد ، رواياتشان به درجه احاديث «صحيح لذاته» ۲ و در عين حال ، حديث وى از طريق راوى ديگرى نيز روايت شده باشد ، در چنين صورتى ، از دوجهت در آن حديث ، قوّتْ جمع شده و چنين قوّتى حديث وى را از درجه حَسَن ، به درجه صحيح (لغيره) ترقّى مى دهد . براى مثال ، در حديثى از محمّد بن عمرو از ابو سلمه از ابو هريره از رسول خدا نقل شده كه فرموده است :
«لو لا أن أشقّ على أمتى لأمرتهم بالسواك عند كل صلاة » .

1.ر .ك : مقدمة ابن الصلاح ، ص۹۴ ـ ۹۵ ؛ فتح المغيث ، العراقى ، ص۱۷۹ ـ ۱۸۰ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۹۵ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۸۶ ـ ۱۸۷ .

2. ارتقا مى يابد ، و اگر چنين نشد ـ يعنى ضابط بودن آنان كشف نگرديد ـ ، آن دسته از احاديث آنان كه با تعدّد طُرُق تقويت شود ، به درجه احاديث «صحيح لغيره» . براى توضيح درباره اين دو اصطلاح ، ر . ك : فصل پنجم كتاب ، ص ۱۹۵ . (در مقابل «صحيح لذاته») ارتقا مى يابد و بقيه احاديث اهل دو مرتبه اخير (از مراتب تعديل) ، در درجه احاديث حَسَن ، باقى مى ماند . از آن جا كه تفصيل اثبات مدّعاى فوق به درازا مى انجامد ، به ذكر عبارتى از ابن صلاح در بحث حديث حَسَن كه به وضوح بر مدّعاى فوق دلالت دارد ، بسنده مى كنيم . وى در «تنبيه» سوم از تنبيهات حديث حَسَن ، چنين گفته است : هرگاه راوىِ حديثى در درجه حفظ و اتقان ، متأخّر باشد ؛ ليكن از مشهوران به صدق و سِتر باشد اغلب از چنين اشخاصى به «صدوق» تعبير مى شود .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44969
صفحه از 298
پرینت  ارسال به