المجنون حتى يعقل . ۱
۰.تكليف از سه گروه برداشته شده است : از خوابيده تا آن كه بيدار شود ؛ و از طفل تا آن كه محتلم گردد ؛ و از ديوانه تا آن كه عاقل گردد .
دلالت حديث فوق بر شرط بودن بلوغ و عقل در راوى ، بسيار واضح است ؛ زيرا لازمه رفع تكليف ، سقوط شرعى جميع افعال و اقوال بچّه و ديوانه از اعتبار است .
ج) اُولويت حاصل از مقام شهادت : تقريب اين دليل ، چنين است كه به غير از بلوغ ـ كه بنا بر قولى شرط شهادت نيست ـ ، مسلمان بودن و عاقل بودن ، بدون شك به اجماع امّت و قرآن كريم و روايات ، از شرايط پذيرش شهادت شاهد ، ولو در مسائل حقير مالى است . بنا بر اين ، واضح است كه فراگرفتن احكام دين خداوند متعال كه به وسيله احاديث به اثبات مى رسند ، از مسلمان عاقل ، اُولى است . بنابراين ، مسلمان بودن و داشتن عقل ، شرط راوى نيز هست . ۲
4 . عدالت
اين شرط ، به اجمال چنين تفسير شده است :
ملكه اى كه باعث ملازمت بر تقوا و مروّت است و مراد از تقوا ، اجتناب از اعمال نكوهيده اى چون : شرك يا فسق و يا بدعت است . ۳
مراد از مروّت نيز ترك كارهايى است كه عرف ، مرتكب آنها را مذمّت مى كند ، مانند : ادرار كردن در راه ها ، و مصاحبت كردن با اراذل و اوباش . ۴
1.الكفاية فى علم الرواية ، ص۷۷ .
2.متأسفانه در كتاب هاى مصطلح الحديث (مانند : الكفاية فى علم الرواية ، ص ۹۴ ؛ تدريب الراوى ، ج ۱ ، ص ۱۸۰) تنها از تساوى شاهد و راوى در صفات مذكور و نيز عدالت سخن گفته شده و اشاره اى به اولويت مذكور نشده است .
3.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۱۵ ؛ شرح النخبة ، ص۵۵ .
4.ر .ك : شرح شرح نخبة الفكر ، ص۲۴۷ ـ ۲۴۸ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۱۶ .