59
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

چنان كه ملاحظه مى شود ، عدالت با تفسير فوق ، ملازم با سه شرط : مسلمان بودن و عقل و بلوغ نيز هست ؛ زيرا هرگز از كافر يا ديوانه يا بچّه ، انتظار ترك گناه نمى توان داشت ؛ بلكه در خصوص مسلمان بودن مى توان گفت كه اصلاً عدالت بدون مسلمان بودن ، متصوّر نيست .
به همين دليل ، جمع زيادى از علما ، از ذكر مستقل سه شرط سابق ، اجتناب كرده اند و در عوض ، به تفسير مفصّل عدالت پرداخته و گفته اند : عادل ، كسى است كه مسلمان ، بالغ ، عاقل و سالم از اسباب فسق (يعنى ارتكاب گناهان كبيره و يا اصرار بر انجام دادن گناهان صغيره) و آن چيزهايى باشد كه از بين برنده مروّت اند . ۱
به هر حال ، آنچه كه در تفسير عدالت گفته شد ، تفسير مشهور محدّثان است . در مقابل آن ، تفسير ديگرى براى عدالت از اهل عراق (حنفيه) حكايت شده است كه در آن ، عدالت ، تنها اظهار اسلام و سلامت مسلمان از فسقِ آشكار ، دانسته شده است ۲ . بنا بر اين ، اهل عراق ، حصول ملكه اجتناب از گناهان و كارهاى خلاف مروّت را شرط حصول عدالت ندانسته اند و چنان كه برخى گفته اند : مسلمانِ مجهول نيز نزد آنان عادل است . ۳
نكته قابل توجّه در تفسير مشهور محدّثان از عدالت و برشمردن اين صفت از شرايط راوى ، آن است كه مراد آنان از راوىِ عادل ، آن نيست كه راوىِ عادل ، كسى است كه اصلاً معصيت خدا را نكرده است ؛ بلكه مراد آنان از عادل ، كسى است كه طاعات و فضايلش بر معصيت و نقايصش غلبه داشته باشد ؛ زيرا عادلى كه اصلاً مرتكب معصيت و خطا نشده باشد ، وجود ندارد . چنان كه شافعى (150 ـ 204 ق) ۴

1.مقدمة ابن الصلاح ، ص۸۴ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۱۵ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۶۳ .

2.الكفاية فى علم الرواية ، ص۸۲ .

3.جامع الأُصول ، ج۱ ، ص۷۵ .

4.ابو عبد اللّه محمّد بن ادريس شافعى ، پيشواى مذهب شافعى (يكى از چهار مذهب اهل سنّت) و صاحب كتاب معروف الرسالة ، محدّث و فقيهى بزرگ بوده است و نزد بزرگانى چون مالك و مسلم بن خالد زنجى شاگردى كرده است (ر . ك : الجرح و التعديل ، ج ۷ ، ص ۲۰۱ ؛ الأنساب ، ج ۳ ، ص ۳۷۸ ـ ۳۷۹ ؛ سير أعلام النبلاء ، ج ۱۰ ، ص ۵ ، ش ۱ ؛ طبقات الحفّاظ ، ص ۱۷۱ ، ش ۳۳۶) .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
58

المجنون حتى يعقل . ۱

۰.تكليف از سه گروه برداشته شده است : از خوابيده تا آن كه بيدار شود ؛ و از طفل تا آن كه محتلم گردد ؛ و از ديوانه تا آن كه عاقل گردد .

دلالت حديث فوق بر شرط بودن بلوغ و عقل در راوى ، بسيار واضح است ؛ زيرا لازمه رفع تكليف ، سقوط شرعى جميع افعال و اقوال بچّه و ديوانه از اعتبار است .
ج) اُولويت حاصل از مقام شهادت : تقريب اين دليل ، چنين است كه به غير از بلوغ ـ كه بنا بر قولى شرط شهادت نيست ـ ، مسلمان بودن و عاقل بودن ، بدون شك به اجماع امّت و قرآن كريم و روايات ، از شرايط پذيرش شهادت شاهد ، ولو در مسائل حقير مالى است . بنا بر اين ، واضح است كه فراگرفتن احكام دين خداوند متعال كه به وسيله احاديث به اثبات مى رسند ، از مسلمان عاقل ، اُولى است . بنابراين ، مسلمان بودن و داشتن عقل ، شرط راوى نيز هست . ۲

4 . عدالت

اين شرط ، به اجمال چنين تفسير شده است :
ملكه اى كه باعث ملازمت بر تقوا و مروّت است و مراد از تقوا ، اجتناب از اعمال نكوهيده اى چون : شرك يا فسق و يا بدعت است . ۳
مراد از مروّت نيز ترك كارهايى است كه عرف ، مرتكب آنها را مذمّت مى كند ، مانند : ادرار كردن در راه ها ، و مصاحبت كردن با اراذل و اوباش . ۴

1.الكفاية فى علم الرواية ، ص۷۷ .

2.متأسفانه در كتاب هاى مصطلح الحديث (مانند : الكفاية فى علم الرواية ، ص ۹۴ ؛ تدريب الراوى ، ج ۱ ، ص ۱۸۰) تنها از تساوى شاهد و راوى در صفات مذكور و نيز عدالت سخن گفته شده و اشاره اى به اولويت مذكور نشده است .

3.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۱۵ ؛ شرح النخبة ، ص۵۵ .

4.ر .ك : شرح شرح نخبة الفكر ، ص۲۴۷ ـ ۲۴۸ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۱۶ .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 43491
صفحه از 298
پرینت  ارسال به