مهم ترين دليل كسانى كه قول اوّل را برگزيده اند ، قياس روايت به شهادت است ؛ يعنى گفته اند روايت نيز چون خبر دادن از غير است ، مانند شهادت است . پس مانند شهادت ، قول يك نفر براى تعديل ، كافى نيست .
مهم ترين دليلى كه قائلان به اكتفاى تعديل (عادل شمردن) يك نفر ذكر كرده اند ، آن است كه در اصل قبول خبر ، محدّثان ، خبر يك نفر را حجّت دانسته اند و به آن احتجاج مى كنند . بنا بر اين ، به طريق اُولى ، مى بايد در تعديل راوى كه فرعِ بر اصل نقل خبر است ، قول يك نفر پذيرفته شود ؛ زيرا به اتّفاق علما ، غالبا طريقه اثبات صفتى كه با آن حكمى ثابت مى شود ، از جهت رتبه در درجه اى پايين تر از طريقه اى است كه اصل حكم ، به واسطه آن ، اثبات مى شود . براى مثال ، در زناى مُحصنه ، احصان ۱ كه با ثبوت آن رجم صورت مى گيرد ، با شهادت دو نفر ثابت مى شود ، در حالى كه خودِ زنا به كم تر از چهار شاهد ، اثبات نمى گردد ، و اگر امكان تعديل راوى به كم تر از يك نفر نيز ممكن مى بود ، مى گفتيم بايد چنين شود تا صفت مُخبِر به درجه اى پايين تر از طريقه اى كه اصل احكام به واسطه آن (يعنى خبر واحد) اثبات مى گردند ، قابل اثبات باشد ؛ امّا واضح است كه چنين چيزى ممكن نيست . بنا بر اين ، تعديل يك نفر ، مطمئنا كافى است .
پاسخى كه اين عدّه به دليل گروه اوّل داده اند ، آن است كه تزكيه راويان ، ملحق به تزكيه شهود نمى گردد ؛ بلكه تزكيه راويان ، به منزله حكم حاكم است و در حكم ، عدد شرط نيست .
از ادلّه ديگرى كه برخى از قائلان به كفايت تعديل يك نفر بدان تمسّك جسته اند ، آن است كه اغلب مردم ، از نسبت دروغ دادن به پيامبر صلى الله عليه و آله هراسناك اند ، در حالى كه در شهادت دادن به باطل ، جرئت بيشترى دارند . همچنين به خاطر عداوت ها و مرافعات موجود بين مردم ، براى دادن شهادت باطل ، انگيزه بيشترى