بدهد ، باز هم نمى توان گفت كه وى ، آن حديث را صحيح و راويان آن را عادل مى دانسته است ، به دليل اين كه ممكن است ذكر آن حديث در مقام مزبور و استشهاد وى به آن ، به واسطه واضح تر بودن دلالت آن حديث بر مراد و مقصود ، و يا اختصار دلالت آن بر مقصود باشد و دليل اصلى وى ، اجماع يا قياس يا نصّى از قرآن كريم باشد و بر فرض كه از قراينى خارجى كشف گردد كه تنها دليل وى همان حديث بوده ، ممكن است عالم مزبور ، با اعتقاد به ضعف آن حديث ، از روى احتياط ، بر وفق آن فتوا داده است ، و يا اصلاً از كسانى باشد كه به خبر ضعيف نيز عمل مى كنند ، مانند : احمد بن حنبل و ابو داوود (202 ـ 275 ق) . ۱ در مقابل ، برخى معتقدند كه با حصول شرط و يا شرايطى ، طريقه مزبور ، طريقه اى صحيح براى كشف عدالت است . خطيب بغدادى ، انحصار عمل عالم مزبور را به احاديث عادلان ، شرط لازم براى استفاده تعديل در اين طريقه دانسته است ۲ و غزّالى (450 ـ 505) ۳ ، شرط لازم را عدم امكان حمل عمل عالم بر احتياط و يا عمل به دليل ديگرى ـ كه با مدلول حديث موافق باشد ـ دانسته است ۴ و ابن كثير (700 ـ 774) ۵ ، شرط لازم را عدم وجود حديث ديگرى هم مضمون و هم دلالت با
1.براى آگاهى از شرح حال وى ، ر . ك : فصل ششم ، ص ۲۴۳ .
2.ر .ك : الكفاية فى علم الرواية ، ص ۹۲ .
3.ابو حامد محمّد بن محمّد غزالى طوسى ، فقيه و از علماى دانش اصول است و كتاب المستصفى فى علم الأُصول وى در اين علم ، معروف و متداول است . وى نزد امام الحرمين ابو المعالى جوينى شاگردى كرده ، فقه را فرا گرفت (ر . ك : طبقات الشافعية ، إسنوى ، ج ۲ ، ص ۲۴۲) .
4.المستصفى فى علم الأُصول ، ص۱۲۹ .
5.عماد الدين ابو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير بن ضوء بُصْرَوى (منسوب به بُصرى ، شهرى در شرق دمشق) ، مشهور به ابن كثير ، مورّخ ، مفسّر ، محدّث و فقيه بسيار با منزلتى بوده است و صاحب تأليفات متعدّد و مفيد مانند : البداية و النهاية ، تفسير ابن كثير ، جامع المسانيد ، إختصار علوم الحديث ... است و نزد بزرگانى چون مِزّى و ابن تيميه ، شاگردى كرده است (ر . ك : طبقات الحفّاظ ، ص ۵۵۹ ، ش ۱۱۶۳ ؛ النجوم الزاهرة ، ج ۱۱ ، ص ۱۲۳) .