حديث پژوهی در غرب - صفحه 14

نبوى را شناسايى كرد .
يُنبُل در اين دعوى خود پيرو شاخت بود كه در قرن نخست هجرى، هيچ حديثى فقهى (احاديث حلال و حرام) وجود نداشته است . اين گونه احاديث تنها برآمده از آراى فقهىِ تابعان در قرن دوم بودند كه ذهن و ضميرى فقهى داشتند و هيچ گونه ارتباط مستقيمى با پيامبر ندارند. اما از سوى ديگر، وى بر خلاف شاخت اظهار داشت كه حتى اگر بيشتر روايات مربوط به قضاوت هاى فقهى صحابه و تابعان را بعدها به آنان نسبت داده باشند، نبايد آنها را يكجا به عنوان امور غير تاريخى مردود دانست . به نظر يُنبُل، زمان و مكان شكل گيرى حديث را با بررسى سلسله سند آن مى توان تعيين كرد، اما در بيشتر موارد، اين شيوه نقل حديث را جلوتر از زمان تابعان، يعنى پيش از دو دهه آخر قرن نخست نمى برد.
جان بِرتُن از اين ديدگاه جانبدارى مى كرد كه بخش اعظم سنت اسلامى از تفسير قرآن ناشى شده است . او ـ كه متون حديثى را بيشتر از جنس تمرين و تكاليف علمى مى ديد ـ دليل مى آورد كه اين احاديث به سنت عينى و تاريخى پيامبر و صحابه اشاره ندارند و به اين معنا غير اصيل اند . با اين حال، تا آنجا كه اين احاديث مباحثى مطرح مى كنند كه ريشه در قرآن دارند و به اين دليل كه نخستين شركت كنندگان در اين مباحث، كار خود را بر پايه مطالبى خام و ابتدايى از عصر پيامبر و صحابه بنا كردند، اين روايات ريشه در زمان خود داشته اند .
تا اينجا ديديم كه يُنبُل و بِرتُن همچنان عميقا تحت تأثير پژوهش هاى شاخت بودند و جدا از ملاحظاتى چند، اصولاً تشكيك كلّى وى در باب وثاقت تاريخى حديث را پذيرفته بودند . اما در اين ميان، يوزف فان اِس در كتابِ در كشاكش حديث و كلام، نظريات شاخت درباره خاستگاه و گسترش روايات منقول از پيامبر، صحابه و تابعان را متزلزل ساخت . وى با تحليلى روايى ـ تاريخى نشان داد جوهره و هسته اصلى برخى از روايات كلامى منسوب به پيامبر و صحابه بسيار قديمى است كه در پاره اى اوقات مى توان ردّ پاى آن را تا نيمه قرن نخست جستجو كرد.
هارالد موتسكى در پژوهشى درباره جوامع حديثى غير رسمى و اوليه، به نتايجى بسيار مشابه با فان اِس رسيد؛ اما روش وى مبتنى بر رهيافت نقد منبع (source - critical approach) و بسيار متفاوت از فان اِس بود. موتسكى تحليل خود از روايات فقهى را با بررسى هاى انتقادى از مفروضات، روش ها و نتايج شاخت درهم آميخت و به اين نتيجه رسيد كه نظريه هاى شاخت در باب خاستگاه و گسترش حديث بر پايه مفروضاتى نامطمئن، روش هايى مسأله دار و مُشتى تعميم و كلى گويى بنا شده است . به نظر وى، بايد از داورى هاى كلّى در باب خاستگاه و وثاقت حديث پرهيز كرده، مسير پژوهش را به سمت روايات جزيى و موردى سوق دهيم .
موتسكى استدلال مى كرد كه با روش هاى «نقدِ منبع» اصلاح شده تر، و استفاده از آثارى كه تاكنون منتشر نشده اند، تاريخ گذارى مطمئن تر روايات ممكن خواهد بود . گِرِگور شولر، هارالد

صفحه از 29