حديث پژوهی در غرب - صفحه 16

رايج غربى را ابطال كنند كه مى گفت نقل حديث به صورت شفاهى دوره اى بسيار طولانى را پشت سرگذاشته است . آنان مجموعه اى عظيم از اخبار و روايات منابع اسلامى را گرد آوردند كه همگى از كتابت حديث در قرن نخست و تدوين مجموعه هاى حديثى در قرن دوم هجرى سخن مى گفتند . آنان همچنين با يافتن قطعه هايى از نسخ خطى قديمى از اين مجموعه ها، چنين استدلال كردند كه اين مجموعه ها را مى توان برپايه اَسنادِ رواياتشان از درون تأليفات بعدى بازسازى كرد . اين دسته از علما مى كوشيدند رواياتى كه دالّ بر ممنوعيت يا مخالفت با كتابت حديث بودند يا تأكيد مى كردند كه برخى افراد معروف كتابى نداشته يا از كتابى در معرض عموم استفاده نمى كرده اند، نسبى بيانگارند .
اينان براى مخالفت با ديدگاهى كه به نقل شفاهى حديث تا يكى دو قرن نخست قايل بود، اين رأى را مطرح مى كردند كه مسلمانان از همان روزهاى نخست، پيوسته عادت به كتابت عمومى احاديث و روايات داشتند.
طرفداران نظريه «شفاهى بودنِ نقل حديث» در واكنش به اين رأى پژوهش هايى منتشر كردند كه برخى اختلافات ميان نقل هاى يكسان در نخستين مدوّنات حديثى را نشان مى دادند. بنا بر استدلال آنان، اين امر هم با نظريه كتابت زودهنگام حديث در تضاد است و هم بازسازى متون اصلى و اوليه را ناممكن مى سازد .
به عكس، شولِر در مقالات متعدد خود چنين استدلال آورده است كه كسانى كه بر سر نقل شفاهى يا مكتوب حديث بحث و جدل كرده اند، از نظام آموزش و فراگيرى علم در نخستين سده هاى اسلام تصور درستى نداشته اند. به نظر وى، جوامع بزرگ حديثى ـ كه در قرون سوم و چهارم فراهم آمدند ـ منابع اوليه شان ضرورتا كتاب هاى صحيح [و مدوّن] يا صرفا نقل شفاهى نبوده، بلكه عمدتا دست نوشته هايى از درس هايى بوده است كه استادان براى استفاده شخصى خود نوشته بوده اند . شاگردانْ اين درس گفتارهاى حديثى را ـ كه به صورت شفاهى دريافت مى كردند ـ يا بلافاصله مى نوشتند و يا بعدا از روى دفاتر استادانْ مكتوب مى كردند. [بنابراين، كتابت صرف احاديث، بدون درس و سماع، ارزش چندانى نداشت .] اما بعدها ديگر به ندرت كسى دسترسى به مطالب مكتوب محدثان، بدون سماع مستقيم از آنان را عيب و عار مى دانست .
بنابراين، نمى توان ادعا كرد وجود اختلاف ميان نقل هاى مختلفِ آثار حديثى منسوب به مؤلفان قديمى صرفا ناشى از نقل شفاهى آنهاست . براى تبيين و توجيه اين امر اولاً بايد شيوه اى مركب از نقل مكتوب و نقل شفاهى / سماعى را فرض كنيم و ثانيا به آزادى عمل شاگردان در تلخيص، تركيب و حتى تغيير متون در هنگام نقل مطالب استادان شان توجه كنيم . بحث و مشاجره اى كه در دو قرن نخست بر سر جواز يا ممنوعيت كتابت حديث درگرفته بود، احتمالاً در اصل عمل نقل حديث اهميت و تأثير چندانى نداشته است .

صفحه از 29