حديث پژوهی در غرب - صفحه 20

را زمان آغاز اِسناد مى دانند ـ گمان دارند كه مقصود ابن سيرين «فتنه دوم» بوده است كه در پى مرگ معاويه روى داد. شاخت هم مراد از فتنه در كلام ابن سيرين را منازعات بنى اميه و بنى عباس مى داند كه به سقوط خلافت امويان انجاميد.

2 ـ 2 . تاريخ گذارى از روى سندها

تا دهه 1970 م ، اغلب محققان غربى با شك و ترديد بسيار به سند روايات مى نگريستند و آنها را منبعى براى اطلاعات تاريخى نمى دانستند؛ اما اين بدان معنا نيست كه در نگاه آنان سندها به كلى مجعول بوده و هيچ نقشى در انتقال متون نداشته اند. بحث و بررسى اعتبار و منشأ سند نشان داده بود كه تنها بخش معيّنى از سندها مسأله دار يا از نظر تاريخى بى اعتبارند؛ يعنى قديم ترين بخش سند كه شامل نام مراجعى از قرن نخست هجرى، از قبيل پيامبر، صحابه و تابعان بود. ايشان اما احتمال اصالت قسمت هاى جديدتر سندها را مى پذيرفتند. تقسيم سند به دو بخش اصيل و مجعول را نخستين بار شاخت صريح تر از هر كسى مطرح كرد. از آنجا كه به باور وى، رواياتى كه سند كامل دارند، زودتر از نيمه اول قرن دوم ساخته و پرداخته نشده اند، در نتيجه، وى چنين فرض مى كرد كه بايد نام تابعان اوليه، صحابه و پيامبر در اين سندها جعلى باشد. بنابراين، در احاديثى كه در دوره هاى متأخر، مثلاً نيمه دوم قرن دوم يا حتى بعد از آن ساخته شده اند، به همين ميزان بخش جعلىِ سلسله سند طولانى تر مى شود.
شاخت و درپى او، يُنبُل اين برداشت خود را با تجربه ديگرشان تركيب كردند كه مى ديدند بسيارى احاديث صرفا با يك سلسله سند واحد نقل نشده اند، بلكه گاه چندين سند مختلف و متعدد دارند و اين سندها غالبا به ناقل مشتركى در نسل سوم يا چهارم پس از پيامبر مى رسند. شاخت اين راوى مشترك را «[پايين ترين] حلقه مشترك» ناميد؛ همچنان كه وى حقا خاطرنشان مى كند، حديث پژوهان مسلمان قديم از آغاز، پديده راوى مشترك را مى شناختند و برخى از محققان غربى نيز با آن آشنا بوده اند. آنچه در اين ميان تازه مى نمود، اين ديدگاه بود كه پايين ترين حلقه مشترك را مى توان محل اتصال قسمت هاى مجعول و بخش اصيل در سندهاى يك روايت واحد دانست. چنين ديدگاهى با اين يافته شاخت كاملاً هماهنگ بود كه تكه هاى مجعول در سندهاى مختلف يك روايت غالبا يكسان اند؛ يعنى نام راويان در اين بخش از سندهاى مختلف يك روايت واحد عينا تكرار مى شود. يُنبُل اين بخش سند را رشته منفرد (Single strand) ناميد.
بر اين اساس، شاخت و يُنبُل اين پايين ترين حلقه مشترك در هر حديث را پديد آورنده يا جاعِل آن حديث خواندند، كه متن حديث و رشته منفردِ سند آن نيك نشان مى دهند اين شخص را نمى توان از نسل پيامبر، صحابه يا كبارِ تابعان دانست. به نظر مى رسد تحليل سند حديث و پديده حلقه مشترك روش مناسبى براى تعيين زمان و مكان پيدايش احاديث خاص باشد. يُنبُل با بررسى احاديث تحقير

صفحه از 29