حديث پژوهی در غرب - صفحه 22

فرضيات شاخت و يُنبُل در باب سند و روش هاى آنان در تاريخ گذارى احاديث بر پايه سلسله روات، تنها با شكاكانى تندرو مانند مايكل كوك مواجه نبود.
محققان مسلمان و برخى شكاكان معتدل نيز به اين روش اعتراض داشتند. محمّد (مصطفى) اعظمى از منظر محققان و حديث پژوهان اسلامى، رديه مفصلى عليه ديدگاه هاى شاخت در باب اِسناد به رشته تحرير درآورد. هارالد موتسكى هم تعميم هاى شاخت و يُنبُل در فرضياتشان درباره رشد وارونه اسانيد، تكثير اسانيد و حلقه مشترك را مورد ترديد قرار داد. بنا به استدلال وى، علل مختلفى ممكن است سبب پيدايش حلقه مشترك در سندها شده باشند. كلّيت اين استنتاج نادرست است كه بگوييم پايين ترين حلقه مشترك در نسل تابعان يا پس از آن، پديد آورنده يا جاعل آن حديث است. در بسيارى موارد، بهتر است اين راوى [= حلقه مشترك ]را يكى از اولين مدوّنان روشمند حديث بدانيم كه مطالب را به طور حرفه اى در حلقه اى علمى به شاگردانش القا مى كرده است. با اين فرض، مى توان پذيرفت كه منشأ روايت قديمى تر از زمان حلقه مشترك باشد. درست است كه نمى توان انكار كرد برخى حلقه هاى مشترك را با جعل يا دستكارى در سند روايت به وجود آورده اند، اما مدارك و شواهد كافى براى تعميم اين حكم جزيى در دست نداريم.
در روش تاريخ گذارى حديث بر پايه تحليل سند، امورى چون پايين ترين حلقه مشترك را مى توان به مانعِ مسابقات دو يا نوار مرزى تشبيه كرد [كه گذر از آنها دشوار، اما ممكن است]، اما نمى توان آن را خط فاصل و قاطع ميان نقل جعلى و اصيل دانست. ديگر احتجاج موتسكى اين است كه مى توان در سودمندىِ فرضيات و روش هاى يُنبُل ترديد افكند كه وى مدعى است با اين روش ها، قادر است حلقه هاى مشترك اصيل را از حلقه هاى مشترك ظاهرى تشخيص دهد. حتى وى پيشنهاد مى كند كه بايد امكان وجود حلقه هاى مشترك در ميان افراد قرن نخست هجرى را جدى بگيريم؛ همچنان كه اين امر را لورنس كُنراد قاطعانه در طبقه صحابه اثبات كرده است، و گِرِگور شولِر و آندرياس گُركِه نيز آن را نسبت به عروة بن زبير از طبقه تابعان اوليه نشان داده اند .
موتسكى همچنين در برابر انتقادات مايكل كوك از تاريخ گذارى روايات بر پايه سند سه دليل به قرار زير آورده است :
1 . اين ادعا كه ابداع و جعل سند سنت رايج و عمومى بوده، حدسى بيش نيست . مى توان پذيرفت كه تمام يا بخشى از سند ابداع يا جعل مى شده است، اما اين مدعاى كوك را تأييد نمى كند كه چنين مسأله اى واقعا در «سطحى گسترده» (significant scale) صورت مى پذيرفته است.
2 . معقول بودن جعل در «فرهنگ سنت زده» (traditionist culture) ـ كه مورد ادعاى مايكل كوك است ـ و نتيجه حاصل از آن، يعنى رواج تكثير اسانيد در سطحى گسترده، غرض اصلى و كاركرد نظام اِسناد را نقض مى كند و آن را به امرى بى خاصيت تبديل مى كند .
3 . علت اين كه ارزيابى مايكل كوك از روش هاى شاخت در تاريخ گذارى روايات به نتايجى منفى

صفحه از 29