دلايل عدم وجود سليم به زعم نگارنده مقاله
نويسنده بر پايه دو دليل، نظر خويش را در مورد سليم بر كرسى مى نشاند: اول آنكه تحقيق و جست وجو در كتاب ها، م آخذ و منابع موجود تاريخى، رجالى، قرآنى، حديثى، سيره، مناقب، تراجم و... نشان مى دهد كه هيچ گونه اطلاع، گزارش يا خبرى درباره سليم بن قيس وجود ندارد، و ديگر آنكه هر آنچه هست، وابسته و مستند به كتاب سليم، از طريق تنها راوى آن ابان بن ابى عيّاش است كه از نوع دور باطل و در اثبات وجود خارجى و حضور تاريخى سليم بن قيس هلالى ناكارآمد و غير قابل استناد است. ۱
كتاب هايى را كه نويسنده در دليل اول ذكر كرده و به تفصيل بدان ها پرداخته است، مورد بررسى قرار مى دهيم و به دليل دوم، در بخش كتب رجالى مى پردازيم.
كتب تاريخى
در ابتدا بايد روشن شود كه يك كتاب تاريخى چگونه مى تواند وجود يك شخص را ثابت كند. بايد گفت كه صِرف آمدن نام فردى در يك كتاب تاريخى، براى اثبات وجود آن فرد كافى نيست، بلكه بايد نام وى، به تفصيل، در تمام منابع دست اول تاريخى آمده باشد تا ما به وجود چنين شخصيتى در تاريخ اطمينان يابيم (به وسيله تجميع قراين و حساب احتمالات).
اما روش ديگر، آن است كه در يك كتاب تاريخى، روايتى ذكر شده باشد كه به وجود فردى در برهه اى از زمان اشاره مى كند و تمام راويان موجود در سند اين روايت، مورد اعتماد باشند؛ مانند كتاب هاى تاريخ طبرى و تاريخ الإسلام ذهبى. روش اين دو كتاب براساس نقل روايات است.
در اينجا لازم نيست كه چنين سند صحيحى، مبنى بر وجود شخص يا كتاب و يا هر پديده ديگرى، حتماً در يك كتاب تاريخى ذكر شده باشد، بلكه به عنوان مثال، اگر در يك كتاب رجالى معتبر نيز مذكور افتد، كفايت مى كند.
اين روش كاملاً عقلايى و معتبر است؛ زيرا تمام كسانى كه خبر از پديده اى مى دهند، «مورد اعتماد» هستند و هر راوى هم بيان كرده كه از چه كسى اين خبر را شنيده است. نيز واضح است كه اين اِخبارها، حسّى است و نه حدسى.
تحقيقاتى كه نويسنده مقاله انجام داده، نشان مى دهد كه روش اول در مورد سليم ثابت نيست، اما روش دوم ـ كه بر پايه سندى صحيح استوار است ـ به طور كامل در مورد سليم بن قيس پياده مى شود، كه در بخش كتب رجالى به توضيح آن خواهيم پرداخت.
با توجه به آنكه سليم بن قيس از اصحاب اميرالمؤمنين و ديگر ائمه(ع) دانسته شده، اين
1.ر. ك: مقاله يادشده، ص ۱۲۱.