وَ لِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » 1 بر حجيت گفتار صحابه در تفسير و اجتهادشان، صحّه گذاشته است. 2
ابن تيميه نوشته است:
پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله در تفسير قرآن به گفتار صحابه مراجعه مى كنيم؛ به لحاظ اين كه آنان در فضاى نزول بودند و قراين و شواهدى براين فهم داشتند كه ديگران از آن محروم بودند؛ به ويژه عالمان و بزرگان از صحابه ؛ مانند خلفاى راشدين، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عباس و... . 3
قرطبى نوشته است:
كل ما أخذ عن الصحابة فحسن مقدم لشهودهم التنزيل و نزوله بلغتهم. 4
صديق حسن خان درباره جايگاه صحابه مى نويسد:
پس از قرآن و سنت بايد به كلام صحابيان توجه كرد؛ بدان جهت كه گفته هاى آنان غالبا شنيده هاى آنان از رسول خدا صلى الله عليه و آله است و افزون بر اين، آنان عرب زبان بودند و دقايق و ظرايف واژه ها را بهتر دريافته اند. 5
و قرضاوى نوشته است:
امتياز برجسته صحابه اين است كه آنان ديدند و شنيدند آنچه را كه ديگران نديدند و نشنيدند. ايشان در لغت اصالت داشتند و در فهم و فطرت سالم بودند... . 6
واحدى پس از آن كه گفتگو درباره اسباب نزول قرآن را مخصوص روايت و نقل و سماع مى داند، مى نويسد:
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اتّقوا الحديث عنّى إلاّ ما عملتم، فإنّه من كذّب علىّ متعمدا فليتبوّء مقعده من النار و من كذب علىّ من غير علم فليتبوّء مقعده من النار. 7
استناد به سخن پيامبر صلى الله عليه و آله نشان مى دهد كه او روايات اسباب نزول را در حكم حديث دانسته و ضوابط و احكام حديث را بر اين گونه روايات جارى كرده است. قبلاً سخن ابوحيان را ـ كه روايات اسباب نزول را جزو علم الحديث مى دانست ـ بازگو كرديم. قرضاوى بعد از گزارش سخن پيشينيان بر اندك بودن روايات صحيح در اين حوزه و لزوم توجه و دقت به سند آن تأكيد مى كند. 8
1.سوره توبه، آيه ۱۲۲.
2.سعد السعود، ص ۱۷۴ ؛ التفسير الأثرى الجامع، ص ۹۹ .
3.المقدمة فى اصول التفسير، ص ۹۵ و ۹۷ .
4.الجامع لاحكام القرآن، ج ۱، ص ۱۹ .
5.فتح البيان، ج ۱، ص ۱۹ .
6.كيف نتعامل مع القرآن...، ص ۲۲۹ .
7.اسباب النزول.
8.كيف نتعامل مع القرآن...، ص ۲۵۳ .