گستردگى نقل و يا تواتر آن، باعث اطمينان از صحت آن رويداد شود. ۱
در اين ميان، احاديثى كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله منتهى شوند و آن حضرت صلى الله عليه و آله خود به بيان سبب نزول پرداخته باشند، بسيار اندك اند. بنابراين، روايات اسباب نزول به صحابى و در بيشتر موارد به تابعان مى رسند و صحابه و تابعان گزارش گر محض بوده اند. لذا محققان به بحث از حجيت روايات اين دو گروه پرداخته اند و روايات اسباب نزول را تحت قواعد علم الحديث قرار داده اند و بر لزوم توجه و دقت در سند اين گونه روايات تأكيد كرده اند.
در اين ميان، برخى از عالمان متأخر، معتقدند شناخت اسباب نزول امرى اجتهادى است و بايد با دقت و تأمل بيشترى به تعيين و تشخيص موارد آن پرداخت . نصر حامد ابوزيد مى نويسد:
شناخت اسباب نزول امرى كاملاً اجتهادى است . اسباب نزول چيزى جز بافت اجتماعى آيات قرآن نيست . هم چنان كه از بيرون متن قرآنى مى توان به اسباب نزول دست يافت، از درون آن يعنى با توجه به شناخت ويژه آيه يا ارتباط آن آيه با ديگر بخش هاى متن قرآنى نيز مى توان اسباب نزول را شناخت. ۲
او مى نويسد:
پيشينيان درنيافته اند كه همواره نشان گرهايى در درون متن قرآنى وجود دارند كه با تحليل آن، امورى در بيرون از متن قرآنى آشكار مى گردند،... پس هم چنان كه مى توان دلالت متن را با شناخت بافت و سياق بيرونى به دست آورد، مى توان اسباب نزول آيات را از درون متن قرآنى كشف كرد. ۳
علامه طباطبايى رحمه الله نيز روايات اسباب نزول را برداشت و استنباط راوى مى داند كه با مطالعه حوادث و وقايع تاريخى كوشيده تا آنها را با آياتى كه با آن پيشامدها همسو هستند، مرتبط سازد. وى در جاى جاى تفسير خود اين نكته را يادآور شده است:
آنچه به عنوان سبب نزول طرح شده، همه يا بيشتر آن (در واقع) استنباط راوى است؛ بدين معنا كه ايشان عمدتا حوادث تاريخ را گزارش مى كنند و سپس آنها را با آياتى كه قابل انطباق با آن حادثه هستند، همراه مى سازند و اسباب نزول آيه به حساب آورده اند ؛ ۴ بدون آن كه آيه ناظر به آن داستان خاص يا پيشامد ياد شده باشد. ۵
علامه رحمه الله نوشته است:
از سياق بسيارى از اين روايات پيداست كه راوى ، ارتباط نزول آيه را در مورد حادثه و واقعه از
1.التمهيد فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۴۵ .
2.معناى متن، ص ۲۰۱ .
3.همان، ص ۲۰۲ .
4.الميزان، ج ۷، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۱ .
5.همان، ج ۴، ص ۷۴ نيز ر. ك: ج ۵، ص ۳۸۶، ج ۳، ص ۳۴۳، ج ۴، ص ۴۱۲، ج ۱۴، ص ۳۵۳ و... .