مطابق آنچه نقل شد، بيشتر عالمان اهل سنت روايت منقول از صحابه درباره تفسير آيات الهى را دو دسته كرده اند:
1. روايات اسباب نزول، كه بدان حكم حديث مرفوع را داده اند.
2. ساير روايات در تفسير آيات، كه آن را حديث موقوف مى دانند. آراى صحابه را در لغت قرآن نيز تلقى به قبول كرده اند. ۱
بنابر اين، روايت صحابه، در صورتى كه سبب نزول را به گونه اى روشن كند، معتبر دانسته و آن را در حكم روايت مسند خوانده اند.
اين صلاح نوشته است:
ما قيل من أن تفسير الصحابى حديث مسند، فإنما ذلك فى تفسير يتعلّق بسبب نزول آيه يخبر به الصحابى أو نحو ذلك... فأما سائر تفاسير الصحابى التى لا تشتمل على اضافة بشى ء إلى رسول اللّه صلى الله عليه و آله فمعدود فى الموقوفات... . ۲
زركشى نوشته است:
ينظر فى تفسير الصحابى فإن فسّره من حيث اللغة أهل اللسان، فلا شك فى اعتمادهم و إن فسره بما شاهده من الأسباب و القرائن فلا شك فيه. ۳
مساعد بن سلمان نوشته است:
اين كه عالمان، قول صحابى را در تفسير در حكم حديث مرفوع دانسته اند، به طور مطلق پذيرفته نيست. بهتر است گفته شود تفسير صحابى دو قسم است؛ و آن دسته كه بر آن اجماع باشد يا سبب نزول باشد يا خبر از امور غيبى، در اين صورت حكم حديث مرفوع دارد؛ چون در اين موارد اجتهاد و رأى صحيح نيست. ۴
بنابراين، عالمان اهل سنت در كنار روايت پيامبر صلى الله عليه و آله، روايت صحابه را معتبر مى شمارند و ايشان را گزارش گران صرف واقع، به دور از اجتهاد و داورى شخصى تلقى مى كنند.
اصوليان عامه در نقل هاى صحابه، از يك سو و اجتهاد آنان، از سويى ديگر، به تفصيل سخن گفته اند و در چند و چونى حجيت هركدام فراوان بحث كرده اند. ۵
قداست بخشى به صحابه ـ كه از نيمه دوم قرن دوم آغاز شده بود ـ كم كم برخى از عالمان را به گونه اى عجيب به افراط كشاند. اينان سنت صحابى، اعم از قول، فعل ، تقرير و مواضع آنان يكسر
1.الموافقات، ج ۳، ص ۲۱۸ .
2.النكت على ابن الصلاح، ج ۲، ص ۵۳۰ .
3.البرهان فى علوم القرآن، ج ۲، ص ۱۷۳ .
4.فصول فى اصول التفسير، ص ۳۳ ـ ۳۴، نيز ر. ك: بحوث فى اصول التفسير و مناهجه، ص ۳۰.
5.اعلام الموقنين عن رب العالمين، ج ۴، ص ۱۱۸ ؛ المستصفى من علوم الأصول، ج ۱، ص ۱۲۵ ؛ ارشاد الفحول إلى علم الأصول، ص ۲۱۳ ؛ الإحكام فى اصول الأحكام، ج ۲، ص ۱۲۸ ؛ نيز ر. ك: الأصول العامة للقفه المقارن، ص ۱۳۵.