از مفهوم تا مقصود - صفحه 251

3 . شيوه پيشنهادى

پاسخ ما به اين سؤال آن است كه شيوه معمول ، لزوما ما را به همه احاديث ناظر به آيه نمى رساند ؛ اگر چه ممكن است در برخى موارد كارا ، درست و كامل باشد و پس از فحص به شيوه ما نيز چيزى نتوان بر آن افزود اما به جهت امكان و احتمال قابل اعتناى افزوده شدن روايات ديگر نمى توان از اين شيوه چشم پوشيد . نتيجه منطقى اين ادعا ، در صورت صحت، آن است كه در همه موارد بايد اين شيوه را نيز ضميمه كرد تا يا حديثى ديگر را يافت و يا به «يأس عن الفحص» معتبر دست يافت . ۱
بحث اصلى در اثبات اين ادعاست . ما بايد بتوانيم احاديثى را نشان بدهيم كه ناظر به آيه اى از آيات قرآن هستند ، اما در هيچ يك از روايات تفسيرى نيامده اند؛ زيرا ، به نگاه عرفى ، ناظر به آيه محسوب نمى شوند تا به هنگام مطالعه اجمالى به قصد گردآورى روايات تفسيرى به چشم آيند و اخذ گردند .

1 ـ 3 . نمونه اوّل

نمونه اى از اين روايات را در روزهايى كه با سرورانى عزيز به مباحثه تفسير سوره زلزله اشتغال داشته و در آيه «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا» مداقّه مى كردم ، يافتم . تفسيرهاى موجود ، «اثقال» را به معناى مردگان و يا جواهرات و گنج هاى زمين دانسته كه به هنگام دميدن و نفخ در «صور» و يا پيش از آن، از زمين بيرون ريخته مى شوند ۲ . اما اشكال در اين است كه جواهراتْ جزيى از زمين هستند و معنا ندارد كه بخشى از زمين بر آن سنگينى كند ، مگر آن كه معنايى مجازى براى آن قايل شويم . مردگان نيز همان زندگان ، بر پوسته زمين هستند و اگر سنگينى به حساب آيند ، قبلاً و پيش از دفن در زمين هم بر روى آن بوده ، سنگينى خود را داشته اند .
مراجعه به كتاب هاى تفسير روايى موجود ، اين مسئله را حل ننموده و پيشنهاد شد تا به وسيله رايانه ، تركيب هاى معمولى ، اصطلاحى و مجازى «ثقل» و هيئت هاى گوناگون آن را به دست آوريم و از كاربرد آن در حوزه انديشه و كلام معصومان عليهم السلامآگاه شويم .

1.مشابه اين وضعيت در بحث از معناى لغت مطرح است كه حتى جمع آورى همه نظريات لغويان به تنهايى حجّت نيست و تنها در صورت حصول اطمينان و يا جستجوى كامل از كاربردهاى متعدد لغت ، مى توان بدان رسيد واحتجاج كرد . اين بحث را اصوليان در مباحث ظنّ معتبر و غير معتبر طرح مى كنند و صاحب اين قلم نيز در كتاب روش فهم حديث بدان پرداخته است .

2.ر . ك : تفسير القمى ، ج ۲ ، ص ۴۳۳ ؛ البرهان ، ج ۵ ، ص ۴۹۵ ؛ نورالثقلين ، ج ۵ ، ص ۶۴۸ ؛ الصافى ، ج ۵ ، ص ۳۵۷ ، الميزان ، ج ۲۰ ، ص ۴۸۴ .

صفحه از 257