از مفهوم تا مقصود - صفحه 255

مى گسترد و از محدوده محدود روايات تفسيرى ، يعنى روايات با نظر مستقيم به آيه بيرون مى برد و نه تنها رواياتى كه تضمين و تلميح ۱ به آيه را در بردارند شامل مى شود ؛ بلكه رواياتى را كه به يكى از مفاهيم كليدى مطرح شده در آيه ناظر هستند ، نيز در بر مى گيرد . براى نمونه، براى فهم مقصود دو سوره مُعوَّذتين و برداشت ائمه عليه السلام از اين آيات الهى ، بايد مفهوم «استعاذه» را در همه روايات پى گرفت ؛ زيرا بر طبق قاعده بيان شده در حديث قبلى ، همه آنچه را ائمه عليهم السلام در معناى «استعاذه» گفته اند ، قابل استناد به قرآن است كه ممكن است از همين دوسوره اخذ شده باشند و ممكن است از ديگر آيات مربوط به اين موضوع كه در هر حال بايد در ارتباط با تفسير هر آيه مربوط به استعاذه ، اين روايات را مورد تأمل قرار داد تا همان مفهوم باز تابيده در دل و جان ائمه عليهم السلام از قرآن استخراج شود .

5 . نتيجه عملى پذيرش شيوه

در واقع ، در اين شيوه بايد همه آنچه را روايات معتبر درباره مفهومى از مفاهيم آيه بيان داشته اند ، گرد آورد و به گونه اى تفسير موضوعى روايى ارائه داد .
در صورت پذيرش اين شيوه ، كار اندكى سخت تر مى گردد و لازم است براى درك يك آيه ، همه آنچه را ائمه عليهم السلام در آن باب گفته اند ، پى گرفت و گرد آورد و نسبت هاى ميان هر يك از آن روايات را سنجيد و سپس برآيند همه آنها را با ظاهر اوليه آيه مقايسه نمود و به آنچه حاصل مى آيد ، به عنوان يك تفسير واقعى روايى نگريست ؛ تفسيرى كه فقط كنار هم نهادن روايات ناظر به يك آيه نيست ، بلكه تفسيرى است كه در صدد برآوردن بازتاب نور قرآن در دل و جان اهل بيت عليهم السلاماست .
بر اين مبناست كه همراه و همبر بودن قرآن و ائمه عليهم السلامنمودِ نمايان ترى مى يابد و هر چند كار مفسّر سخت تر مى گردد ، اما نتيجه آن قابليت استناد بيشترى به امامان عليهم السلاممى يابد . اگر بخواهيم اندكى سخت گيرى كنيم ، بايد بگوييم كه حتى با احتمال موفقيت اين شيوه در دستيابى به تعداد بيشترى از احاديث تفسيرى ، روش كهن متعارف حجّيت ندارد؛ چه در صورتى جستجو را بايد خاتمه داد كه از يافتن احاديث بيشتر يأس پديد آيد و بيشتر و پيش تر رفتن ، ارمغانى براى متتبّع به همراه نياورد،اما با احتمال موفقيت اين روش منطقى يأس ما حجت نيست .
اين درست شبيه اجتهاد فقهى پس از تأليف وسائل الشيعة است . هيچ مجتهدى نمى تواند

1.منظور از تضمين و تلميح همان معناى ادبى آن دو است .

صفحه از 257