رويكرد به روش تفسير اثری (دلايل و عوامل) - صفحه 279

مى نشست؛ نياز مردمان و هدف نزول آيات الهى و نيز شرافت دانش قرآن، مردمان رابه سوى هر چه بيشتر دانستن در باره آن فرا مى خواند. بنابراين، دوران نزول خود قرآن، دوران پيدايش دانش تفسير نيز هست. در يك كلام، در واقع، شروع پيدايش تفسير كلام خداوند، از سوى پيامبر ـ كه بعدها به آن تفسير اثرى گفته شد ـ آغازيد.
اين شرح و تفسير، از بدو پيدايش تا كنون، همواره رو به رشد و گسترش بوده و در هيچ زمانى متوقف نشده است. ممكن است در روى كرد به گونه هاى مختلف تفسير، فراز و نشيب به وجود آمده باشد، اما در روند اصلى آن ايستايى و توقف ايجاد نشده است. هر از چندگاهى كسانى ، به تناسب گرايش عقلانى و يا نص گرايى، با يك مشى به تبيين آيات قرآن همت گماردند، اما هرگز دست از اصل تفسير بر نداشتند. در اين ميان، تفسير مأثور، همواره جايگاهى ويژه يافته و هم سطح و هم فراز ديگر گونه هاى تفسير بشمار نيامد. اين تفسير، بنا به دلايل و عواملى، همواره در صدر روش ها جاى گرفت؛ هر چند كسانى هم مدعى شده اند كه تفسير، بدون نقل و اثر امكان پذير و يا حتى روا و شايسته است. ۱
بر اساس نص چند آيه قرآن، از جمله رسالت هاى پيامبر، بيان و شرح آيات قرآن براى مردم بود. «وَ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ۲و وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتَـبَ وَ الْحِكْمَةَ»۳ . واقعيت تاريخى هم گواه همين است كه در درجه نخست، اين شخص پيامبر بود كه به تفسير قرآن مبادرت ورزيد. ۴ تفسير اثرى بعدها از تفسير پيامبر و يا تفسير برخى از آيات به كمك برخى ديگر، فراتر رفت و دايره گسترده ترى پيدا كرد. نقليات درباره آيات، تا دوران بنى عباس نيز ادامه يافت و افزوده هاى زيادى پيدا كرد. دلايل رو آوردن به چنين امرى را در زير بازگو مى كنيم. در اين بررسى، ميان دليل و عامل تفاوت گذاشته ايم. در آغاز ، دلايل و آن گاه زمينه ها و عوامل را بر شماريم.

1.براى نمونه ر . ك : القرآنيون و شبهاتهم حول السنة. در سال ۱۹۰۲ م در لاهور پاكستان شخصى به نام عبداللّه جكْر اَلَوى گروهى را به نام اهل الذكر و القرآن تأسيس كرد كه هيچ جايگاهى براى سنت در فهم قرآن قايل نبود و قرآن را كتابى مستقل در فهم مى دانست؛ جنبشى كه با شعار قرآن آغاز شد و با نام هاى گوناگون فعاليت كرد. اينان شعار حسبنا كتاب اللّه سر دادند و سنت را، به اين بهانه كه وحى نيست، منكر بودند و فهم قرآن را با دو عنصر لغت عربى و خود قرآن كافى مى شمردند؛ براى نمونه ، نماز را بر اساس لغت، دعا تفسير مى نمودند. (القرآنيون، ص ۲۷۶). اصول كلى اين گروه، حسبنا كتاب اللّه ، لغت عرب و تأويل برخى از آيات قرآن بود.

2.سوره نحل، آيه ۴۴.

3.سوره بقره، آيه ۱۵۱.

4.براى اطلاع بيشتر ر . ك : المنهج الاثرى للتفسير، ص ۷۵ ـ ۸۷.

صفحه از 300