رويكرد به روش تفسير اثری (دلايل و عوامل) - صفحه 276

است، وجود ندارد. آنچه ، به طور مسلم، از منابع اصلى تفسير بوده و حجت به شمار مى رود، قرآن و گفتار نبوى را شامل مى شود. اما علماى اسلامى ، در باره اهل بيت عليهم السلام و نيز صحابه و تابعان، علماى اسلامى، يك رأى نيستند. ۱ ساير منابع تفسير هم، يا فى الجمله مخدوش دانسته شده اند و يا در باره آنها چند و چون فراوانى وجود دارد و از اين رو، براى استفاده از آنها بايد محك و عيارهاى سنجش به كار برده شود.

3 . اهميت و ضرورت تفسير اثرى

پاره اى ، همانند ابن خلدون (م 732 ق) ، بر اين باورند كه قرآن به زبان عرب و بر اسلوب بلاغى آن قوم نازل شده و به گونه اى بوده كه همه اقوام عربِ آن روزگار، آن را مى فهميده اند و معانى آن را از مفردات و تركيب هاى آن مى دانسته اند. ۲ اين سخن ، اگر چه تا حدودى درست مى نمايد، اما نبايد از نظر دور داشت كه فهم پاره اى از مباحث مطرح در قرآن كريم، چنان نيست كه براى هر كسى ، به راحتى ، قابل فهم باشد. به عبارت ديگر، چنان نيست كه بتوان، به راحتى، به واقعيت معنا دست يافت. كم نيستند آياتى كه از ظاهر آنها ، جز معناى واژه ها، چيزى دست گير خواننده نمى شود و بايد آنها را ، براى رسيدن به مقصود، تفسير كرد و به ريشه تاريخى آنها پى برد. وجود آيات متشابه در قرآن، و احتمال هاى معنايى و نيز معارفى كه برتر از مفاهيم زمينى رايج در ميان مردمان است، آن را كتابى فراتر از فهم متعارف توده هاى عرب كرده است. از اين رو، براى رسيدن به معانى حداقل تعدادى از آيات، بايد تلاشى بيش از فهم متعارف و فراتر از واژه شناسى به عمل آورد.
تفسير اثرى از جمله مبادى فهم اين دسته از آيات است. اين تفسير، به دليل داشتن ريشه تاريخى، از جايگاهى ويژه در فهم دسته اى از آيات قرآن، برخوردار است. از اين روست كه اغلب مفسران، نتوانسته اند آن را در تفسير ناديده بگيرند؛ ۳ كسانى آن را در فهم آيات دخيل دانسته اند و برخى، آن را يگانه راه به حساب آورده اند؛ برخى هم آن را حتى پس از پيدايش تفسير اجتهادى، از مهم ترين اركان و بزرگ ترين منابع تفسير به حساب آورده اند. ۴
از سوى ديگر، بر اساس دانش هرمنوتيك نيز، فهم دقيق و درست مفاد و مقصود يك متن تاريخى، به فهم پيشينيان از آن متن بستگى دارد. ۵

1.ر . ك : التفسير بالمأثور و تطويره عند الشيعة الامامية .

2.مقدمه ابن خلدون، ج۲، ص ۸۹۰.

3.براى نمونه ر . ك : الاتقان، ج۴، ص ۲۰۷ ـ ۲۰۸؛ التسهيل، ج۱، ص ۷ ـ ۸؛ روح المعانى، ج۱، ص ۱۴ ـ ۱۵.

4.التفسير الاثري الجامع، ج۱، ص ۵ و ۶، مقدمه مؤلف.

5.منطق و مبحث علم هرمنوتيك، ص۱۸۱.

صفحه از 300