فالنقل و السماع لابدّ منه في ظاهر التفسير ۱ ؛
پس ناگزير از نقل و سماع در ظاهر تفسيريم.
در اين سفارش ها، تنها به احسن بودن تفسير اثرى بسنده نشده و نحله اى از علماى اسلامى ـ كه به اخبارى گرى شهرت يافته اند ـ جز تفسير اثرى را روا ندانسته اند. بحرانى ، به صراحت ، از اين نظر دفاع كرده و مراجعه به روايات را در تفسير لازم دانسته و در جايى كه روايتى وجود ندارد، سفارش به توقف كرده است.
فالأخذ بتفسيرهم، أخذ بالكتاب و أما ما لم يرد فيه تفسير عنهم - صلوات اللّه عليهم - فيجب التوقف فيه؛ وقوفاً على تلك الأخبار و تقييداً لهذه الأخبار بها ۲ ؛
اخذ به تفسير اهل بيت، اخذ به كتاب خداست. آنچه كه تفسيرى در باره آنها از اهل بيت نرسيده، براى عمل به اين اخبار و گردن نهادن به آنها، توقف واجب است.
وى در جاى ديگرى هم، همين صراحت را به كار برده است:
بل يجب التوقّف حتّى يأتي تأويله عنهم. ۳
شيخ حر عاملى (م 1104 ق) در كتاب وسائل الشيعة ـ كه حاوى احاديث فقهى است ـ بابى را به اين امر اختصاص داده است. وى ـ كه معمولاً ديدگاه هاى فقهى خود را با برداشت از احاديث در عنوان هاى كتابش منعكس نموده ـ اين باب را چنين عنوان گذارى كرده است:
عدم جواز استنباط الاحكام النظرية من ظواهر القرآن الا بعد معرفة تفسيرها من الائمة. ۴
او در اين باب، تعداد هشتاد دو حديث گرد آورده است. به نظر مى رسد حر عاملى در ادامه گروندگان به اخبارى گرى، اين را از استرآبادى (م 1033 ق) در الفوائد المدنيةاش اخذ كرده باشد؛ چه اين كه او هم در باره قرآن گفته است: ما راهى براى فهم احكام نظرى شرعى، اعم از اصلى و فرعى، نداريم جز شنيدن از امامان معصوم . وى، همچنين در توضيح تقسيم علماى اماميه به اصولى و اخبارى و ضرورت تمسك به عترت، تمسك به آنان را در تفسير كلام خدا دانسته است:
اذ معنى التمسك بكلامهم عليهم السلام بالمجموع، هو التمسّك بكلامهم اذ لا تفسير لكتاب اللّه الا
1.الصافي، ج۱، ص ۳۷.
2.الحدائق الناضرة، ج۱، ص ۳۰.
3.البرهان، ج۱، ص ۶، مقدمه مولف.
4.وسائل الشيعة، ج ۱۸، ۱۲۹.