مربوط را گرد آورد و در كنار هم نهاد و آنها را به يكديگر عرضه كرد؛ براى نمونه به اين موارد توجه شود:
درباره مسجدالحرام آمده است: «فِيهِ ءَايَـتُ بَيِّنَـتٌ».۱ در تفسير «ءَايَـتُ بَيِّنَـتٌ» آمده است: «مَّقَامُ إِبْرَ هِيمَ».۲ نيز در باره «وَ فَـكِهَةً وَ أَبًّا »۳ آمده است: «مَّتَـعًا لَّكُمْ وَ لِأَنْعَـمِكُمْ »۴ . در باره نزول قرآن در آيه اى آمده است: «إِنَّـآ أَنزَلْنَـهُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَـرَكَةٍ»۵ و در جاى ديگرى، اين ليله مبارك تفسير شده است: «إِنَّـآ أَنزَلْنَـهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ »۶ . در باره مراوده يوسف و خداوند آمده است: «وَ لَقَدْ رَ وَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ»۷ و در ادامه اين گفت وگو چنين بيان شده است: «قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنِى إِلَيْهِ»۸ . حال، با توجه به حقيقت ياد شده، در آياتى كه اطلاق و عموم و اجمال دارند، راهى براى فهم دقيق آنها به جز مراجعه به سنت وجود ندارد.
ج . قرآن داراى بطن معرفى شده كه دست يابى به آن به سهولت ممكن نيست: ۹انّ القرآن له ظهر و بطن.۱۰و القرآن ظاهره أنيق و باطنه عميق.۱۱
و فراتر ازاين ها، روايتى قرآن را حاوى چند بطن معرفى كرده است:
انّ للقرآن بطناً و للبطن بطناً.۱۲
به راستى ، راه يافتن به بطون اين دسته از آيات، چه راه اطمينان بخشى دارد؟ ممكن است كسانى جز معصومان، از طريقى معانى را به عنوان بطن كشف كرده و ارائه دهند، اما آيا به راستى مى توان گفت كه چنين معانى، همان است كه گوينده اراده كرده است؟ بخصوص هنگامى كه بر اينها افزوده شود رواياتى را كه در آنها، قرآن داراى چهار مرتبه دانسته شده و در فرهنگ تفسير راه يافته و گاه از سوى كسانى تلقى به قبول شده است. در روايتى، آمده است:
1.سوره آل عمران، آيه ۹۷.
2.همان.
3.سوره عبس، آيه ۳۱.
4.سوره عبس، آيه ۳۲ .
5.سوره دخان، آيه ۳.
6.سوره قدر، آيه ۱.
7.سوره يوسف، آيه ۳۲.
8.سوره يوسف، آيه ۳۳.
9.ر . ك : وسائل الشيعة، ج۱۸، ص ۱۳۴.
10.وسائل الشيعة، ج۱۸، ص۱۳۴.
11.نهج البلاغة، خطبه ۱۸.
12.المحاسن، ج۲، ص ۳۰۰.