صورى ، از ظهور كتاب دست شويند و به محدوده تنگ و محدود روايتى در تفسير آيه بسنده نمايند ، و يا به دليل اختلاف يا نا تمام بودن اعتبار سندى روايت ، در ترجيح بين مدلول كتاب يا سنّت توقّف كنند و يا آن را كنار نهند و خود را از روايت موجود محروم سازند ؛ حال آن كه با فهم درست ، نسبت ياد شده مى توانند به افق گسترده و روشنى از آيه دست يابند .
با اين بيان كوتاه ، نقش فهم صحيحِ نسبت روايات تفسيرىِ متنافى يا ظاهرالتنافى با هم ، در درك غناى روايات تفسيرى موجود نيز روشن مى شود .
در پايان ياد آور مى شويم عينى نمودن اين نظريه در گرو استخراج و ارائه روايات ، حدّ اقل ، يك سوره از سوره هايى است كه احاديث بسيار اندكى در تفسيرش در جوامع تفسيرى روايى متداول وارد شده است ، تا ادّعاى غناى روايات موجود و فاصله زياد روايات متداول و گردآورى شده تفسيرى با تمام روايات مأثور در تفسير قرآن آشكارتر گردد .