مرتبه «حقايق » نيز ، اگر آن را صرفا به معناى دانش هاى اختصاصى معصومان عليهم السلامگرفتيم كه ديگران از «مساس » و نيل به آن حتّى پس از تعليم نيز عاجزند ، طبيعتا نه مورد نياز و محلّ تكليف ديگران است ، و نه قابل دست يابى براى آنان ؛ اما رسول خدا عليهم السلام و اوصياى او هر يك با منتقل نمودن علم به تمام كتاب ، به حجّت پس از خود ، اين بخش از تفسير را نيز براى اهل آن تبيين مى نمودند و مسئوليت خويش را به انجام رساندند . و چنانچه «حقايق » را اعمّ از اين قسم معانى بگيريم و آن را شامل معانى اى بدانيم كه اجمالاً با تعليم براى برخى قابل فهم است ، حكم آن از آنچه در باره «دقايق » گفتيم معلوم مى گردد .
البتّه لازم به ياد آورى است كه تفسير بسيارى از آيات در مرتبه «عبارات » نيز در روايات به مقتضاى حكمت و مصالحى آمده است .
2 ـ 2 . عناصر مؤثّر در درك غناى روايات
از آنجا كه قرآن تبيان هر چيزى است و خود از دلالات بس روشنى در بسيارى از زمينه ها و مراتب معنايى اش ، حتّى براى توده مردم ، برخوردار است ، وجود ويژگى هاى ذيل مى تواند متمّم دلالات قرآن و برطرف كننده ابهام ها و مشكلات تفسيرى باشد :
1 . گردآورى تمامى احاديث تفسيرى مصطلح ،
2 . گردآورى تمامى احاديث تفسيرى غير مصطلح ، و توجّه به مبانى فكرى تفسيرى اهل بيت عليهم السلام ،
3 . استخراج اصول و قواعد كلّى تفسير صحيح از احاديث اهل بيت عليهم السلام ،
4 . استخراج اصول و قواعد كلّى تفسير صحيح از مبادى عرفى و اصولى ،
5 . فهم درست نسبت موجود ميان مداليل ذاتى كتاب و روايات تفسيرى .
به توضيح مختصرى درباره اين عناصر مى پردازيم:
2 ـ 2 ـ 1 . گردآورى تمامى احاديث تفسيرى مصطلح
حديث تفسيرى عبارت است از قول يا فعل يا تقرير معصوم يا گزاره اى از امور و شؤون مربوط به معصوم كه در پرتو آن جهتى از جهات معنايى قرآن مفهوم گردد ، اين تعريف شامل دستجات حديثى مصطلح و غير مصطلح مى گردد .
حديث تفسيرىِ مصطلح ، شامل احاديثى مى شود كه نظر به آيه يا آياتى خاصّ داشته باشند ، و يا ناظر به قاعده اى كلّى از قواعد فهم قرآن باشند .
بنابراين ، احاديث تفسيرىِ مصطلح ، شامل دستجات ذيل مى شود :