نقش روايات در فهم آيات - صفحه 308

برشمرده است.
بديهى است كه توهّم اختلاف و تعارض بين اين دو گروه، خطا و ناصواب است و دقت در هر دو گروه از آيات مى تواند ما را به اين حقايق رهنمون سازد :
الف . گروه اول از آيات ، به فهم اوليه و عمومى نظر دارند و گروه دوم ، فهم برتر و عميق تر را مورد توجه قرار داده اند.
بنابراين ، كسانى كه مى گويند : «قرآن در دلالات خود به هيچ كتاب و سنت و روايتى نياز ندارد» ، اگر به فهم اوليه و عمومى نظر دارند ، سخنى بر صواب گفته اند و اگر فهم برتر و عميق تر را مورد نظر دارند ، خلاف قرآن سخن گفته اند؛ چرا كه قرآن احتياج خويش به مبين و شخص تبيين كننده را ، به صراحت، بيان كرده است.
ب . دو آيه اى كه قرآن را «تِبْيَـنًا لِّكُلِّ شَىْ ءٍ» دانسته و پيامبر را نيز مبيّن آن خوانده اند در سوره نحل و در نزديكى يكديگر قرار گرفته اند. آيا مورد هر دو آيه با هم همسان است و يا تفاوت دارد؟
توجه به ظرافت موجود در آيه 89 سوره نحل مى تواند مشكل را حل نمايد. در اين آيه گفته شده است :
«وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَـبَ تِبْيَـنًا لِّكُلِّ شَىْ ءٍ» .
مى توان از نزّلنا عليك استفاده كرد كه اگر چه قرآن تبيان كل شى ء است ، ولى اين وصف در صورتى برقرار است كه قرآن در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله باشد ، نه آن كه هركس بتواند تبيان بودن قرآن را دريابد. به عبارت ديگر ، قسمت اول آيه ـ كه تنزيل قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله را مطرح كرده ـ خصوصيت دارد و اشاره بدان است كه قرآنى كه بر قلب تو نازل شده ، تبيان كل شى ء است و تو اى رسول خدا وظيفه دارى كه اين فهم را براى مردم روشن سازى و بيان خود را براى آنان نقل كنى. اين نكته در روايات نيز مورد اشاره قرار گرفته است.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
ما من امر دخى مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلاَّ وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ، وَ لَكِنْ لاَ تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ.۱
امام باقر عليه السلام نيز به ابوالجارود فرموده است:
فَاسْأَلُونِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ.۲

1.الكافى، ج۱، ص ۶۰، ح ۶ .

2.همان، ح۵ .

صفحه از 327