نقش روايات در فهم آيات - صفحه 315

موارد فراوانى از عام و خاص، مطلق و مقيد، مجاز، استعاره و كنايه مى توان يافت كه به سبب روايات تبيين شده اند.

4 ـ 3 . بيان ظرايف و جزئيات (احكام، داستان ها، معاد)

بسيارى از مطالب و معارف قرآنى به گونه كلى و بدون تفصيل و تشريع ذكر شده و جزئيات و ظرايف آن بيان نشده است. شيوه و گويش قرآنى اين گونه است كه به اين گونه جزئيات نمى پردازد.
اين ظرايف ، اگرچه در بعضى موارد، اهميت مورد نظر ذكر قرآنى را ندارند ، ولى در مجموعه معارفى آموزه هاى دينى، تأثيرگذار و مقبول اند . روايات معصومان با تبيين اين ظرايف و ريزه كارى ها، نقشى مهم در شاكله معرفتى مسلمانان داشته زواياى پنهان موضوع را روشن مى كنند.
داستان ها و حكايت هاى قرآنى از اين گروه هستند. در داستان مشهور ملاقات حضرت موسى و شخص عالم بنى اسرائيل كه نمايندگان تشريع و تكوين الهى هستند ـ بسيارى از ظرايف بيان نشده و در روايات ياد شده اند.
درباره «موسى» كه در اين آيات مورد اشاره ـ اختلاف است. برخى او را موسى بن ميشا بن يوسف، يكى از پيامبران بنى اسرائيل دانسته اند. در مقابل ، برخى روايات تصريح دارند كه حضرت موسى بن عمران بوده است ۱
علامه طباطبايى ـ ره ـ نيز با توجه به يادكرد بسيار زياد حضرت موسى عليه السلام در قرآن و نام بردن از موسى بدون قرينه در اينجا اين نظر را پذيرفته است. عالم مورد اشاره در قرآن نيز در روايات حضرت خضر دانسته شده است.
در تفسير قمى آمده است :
يونس بن عبدالرحمن و هشام بن ابراهيم درباره عالم مورد بحث مباحثه و اختلاف داشتند كه آيا آن عالم، دانشمندتر از حضرت موسى بوده است؟ آيا او مى توانسته نسبت به حضرت موسى عليه السلام حجت باشد؛ در حالى كه او حجة اللّه على الخلق است؟
اين مطالب در آيه قرآن مورد اشاره قرار نگرفته است. بنابراين آنان از امام رضا عليه السلام سؤال كرده و امام آن حكايت را به گونه مشروح در جواب شان نوشت. بنابر فرمايش امام رضا عليه السلام، در جريان ملاقات اين دو حجت الهى حضرت خضر به حضرت موسى عليه السلاممى گويد :
إنّى وكلت بامر لا تطيقه ووكلت انت بامر لا اطيقه.۲

1.تفسير الميزان، ج ۱۳، ص ۳۳۸.

2.تفسير قمى، ج ۲، ص ۳۸.

صفحه از 327