نقش روايات در فهم آيات - صفحه 316

نكته مهم (كه توجه بدان بسيار لازم و ضرورى است) اين كه متون قرآنى و روايى به جزئيات بى ارزش و غير تأثيرگذار نمى پردازند. در حالى كه متون مشهور به اسرائيليات و هم چنين داستان پردازى هاى ضعيف و رمانتيك، بيشتر به اين جزئيات پرداخته اند. دقت در مضمون و سخت گيرى در اخذ و تأمل در منابع معرفتى و عناصر تشكيل دهنده باورهاى انسانى در اين موارد بيشتر بايد رعايت شود. خصوصا داستان پردازى هاى غير معتبر يهوديان كه به منابع تفسيرى مسلمانان نيز رسوخ كرده و مطالبى غير قابل باور و ناصحيح را ارائه كرده است. متن بلندى كه در منابع تفسير روايى درباره هاروت و ماروت نقل شده و آن دو فرشته الهى را در مرتبه اى پايين تر از افراد عادى بشر قرارداده از اين گروه است. ۱
در كنار داستان هاى قرآنى، جزئيات و ظرايف احكام شرعى و هم چنين جزئيات معاد نيز معمولاً تبيين نگشته و به بيان پيامبر (ص) واگذار شده است. قرآن توصيه به نماز، روزه، حج و زكات را فراوان فراياد آورده است ولى به تفصيل، چگونگى آن را بيان ننموده است.
به راستى اگر سنت پيامبر و ائمه عليه السلام وجود نمى داشت مسأله مهم و روزمره اى هم چون نماز، چگونه برگزار مى شد؟ هم چنين در آيات ارث، چندين بار اين نكته ذكر شده است كه تقسيم ارث، پس از پرداخت ديون شخص و انجام وصاياى اوست. «مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِى بِهَآ أَوْ دَيْنٍ»۲ آيا وصيت شخص مى تواند تمامى اموال او را دربرگيرد و چيزى براى بازماندگان باقى نگذارد؟
آيه قرآن اطلاق دارد و از آن مى توان اين برداشت را نمود. روايات اين نكته را تبيين كرده اند كه در بعضى موارد ، مثل مريضى منجر به فوت ، شخصى نمى تواند وصيتى مالى كند كه بيش از ثلث اموال او را شامل شود. ۳
جزئيات معاد نيز گروه ديگر از موضوعاتى است كه محتاج روايت است. اصل وجود معاد با دلايل عقلى ثابت است. محورهاى اصلى معاد نيز در آيات فراوان ياد شده و به عنوان تذكر براى مردمى كه در غفلت به سر مى برند مورد استفاده قرار گرفته است. مراجعه به كتاب هاى جامع حديثى كه به موضوع معاد پرداخته اند (همانند بحارالانوار) مبين جزئيات اين موضوع مهم و تأثيرگذار است.
علامه طباطبايى درباره نقش روايات در فهم برخى آيات نگاشته اند :

1.ر.ک:جامع البیان:ج۱،ص۶۳۹؛الدرالمنثور: ج۱،ص۹۷-۹۹؛ برای آشنایی با نقد این متون ر.ک:المیزان:ج۱،ص۲۳۹

2.سوره نساء ، آيه ۱۱.

3.وسائل الشيعة، ج ۱۹، ص ۲۷۴، باب أن من اوصى باكثر من الثلث صحت الوصية فى الثلث وبطلت فى الزائد إلا أن يخبر الوارث.

صفحه از 327