11
شعله هاي سرد (بررسی حسادت در قرآن و حدیث)

حسود در اين حالت، از قضاى الهى، ناراضى و بر فعل و رأى خداوند متعال، معترض است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
قالَ اللّهُ عز و جل لِمُوسَى بْنِ عِمرانَ: لاتَحْسُدَنَّ لِلنّاسِ عَلى ما آتَيْتُهُمْ مِنْ فَضْلى وَ لاتَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إلى ذلِكَ وَ لاتَتْبَعْهُ نَفْسُكَ؛ فَإِنَّ الحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعْمَتى ضادٌّ لِقسمىَ الَّذى قَسَّمْتُ بَيْنَ عِبادى، وَ مَنْ يَكُ كَذلكَ، فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنّى.۱خداوند عز و جل به موسى بن عمران فرمود: « بر آنچه من در اثر مِهر خود به مردم داده ام، رشك مبر و چشمانت را به آن مدوز و خود را دنبال آن مينداز؛ زيرا حسود، بر نعمت هاى من خشمگين است و از نصيبى كه براى بندگانم تعيين كرده ام، جلوگيرى مى كند، و هر كس چنين باشد، از من نيست و من از او نيستم ».
قابل ذكر است كه آرزويى كه در تعريف حسادت گفتيم ، صِرف يك خواست و آرزوى معمولى به معناى عرفى آن نيست، چنان كه در عرف، خيلى ها برخى تمايلات سطحى خود را با الفاظى همچون « اى كاش » يا « كاشكى » بيان مى كنند، بدون اين كه تأثّر خاصى از اين خواست و تمايل در وجودشان پديد آيد.
منظور از آرزو كردن در تعريف « حسادت » ، داشتن ميل و خواست شديد براى نابودى امتياز يك شخص و نيز تأثّرى بسيار عميق از اين است كه شخص مورد حسادت، صاحب آن امتياز شده است. اين تأثّر، تدريجاً به شكل يك عنصر فعّال روانى در مى آيد، به طورى كه شخص حسود، براى نابودى امتياز ديگران، در جهت خودخورى فعاليّت مى كند.
بنا بر اين، آرزو داشتن نابودى نعمت شخص مورد حسادت، بنياد حسد است. ملاّ مهدى نراقى در جامع السعادات با عنايت به همين معنا، از سه گونه و يا سه مرتبه از حسد سخن مى گويد:
مرتبه اوّل ، آرزوى زوال. و آن ، چنان است كه حسود، شخص مقابل را زيانمند بخواهد؛ يعنى تنها ، زوال نعمت شخص مورد حسادت را آرزو كند، بى آن كه

1.گلستان سعدى ، ص ۴۰ .


شعله هاي سرد (بررسی حسادت در قرآن و حدیث)
10

صورت گفتار و چه به صورت كوشش و رفتار) و با هر وسيله اى در جهت نابودى نعمت كسى خارج شود، نام آن « بَغْى (ظلم) » است، نه حسد.
همچنين است شادى كردن به خاطر نابودى نعمت كسى و يا به خاطر ناگوارى هاى او، كه اگر از حيطه درون فرد، تجاوز كند و بر صورت و اعضاى بدن او نمايان شود، نام « شماتت » بر خود مى گيرد و چنانچه وى از مشاركت و مواسات (همدردى) با فرد مصيبت زده سر باز زند، « باغى (ظالم) » است.
همين طور اگر اندوه حسود به خاطر دستيابى مؤمنى به نعمت يا خيرى، از دايره قلب ، تجاوز كند و بر چهره وى بنشيند و رفتارش نيز آن را پى بگيرد و از تهنيت گفتن بر آن مؤمن خوددارى كند، « باغى » است.
نيز اگر آزمندىِ كسى بر اين كه خيرى به مؤمنى نرسد، از دايره قلبش خارج شود و وى در جهت منع از دستيابى مؤمن به نعمت تلاش كند، « باغى » است.
و اگر كسى حرص بر نابودى نعمت كسى داشت، ولى ترس و يا ناتوانى، مانع او از اين كار شد، چنين فردى نيز « باغى » است. ۱
همه اين حالات، تنها، آن گاه كه در دايره قلب باقى مى مانند، « حسادت » ناميده مى شوند. البتّه داشتن همين حالت نيز در شرع مقدّس اسلام، مذموم است؛ زيرا

1.نقد الرجال ، ج ۲ ، ص ۱۴ و۱۵ ، الرقم ۳۷ .

  • نام منبع :
    شعله هاي سرد (بررسی حسادت در قرآن و حدیث)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 47874
صفحه از 168
پرینت  ارسال به