13
شعله هاي سرد (بررسی حسادت در قرآن و حدیث)

الف . اختلاف؛ بدين معنا كه حسد، جنبه منفى و غير اخلاقى دارد و از جمله رذايل است و غبطه (منافسه)، جنبه منفى و غير اخلاقى ندارد و از جمله رذايل به شمار نمى آيد ؛ بلكه امرى است پسنديده كه در امور واجب، واجب، در امور مستحب، مستحب، و در امور مباح، مباح است و اين، از آن روست كه غبطه ، عامل محرّك به شمار مى آيد و انسان را به كار و حركت بر مى انگيزد.
ب . ترادف؛ بدين معنا كه گاه، حسد، توسّعاً در معناى غبطه به كار مى رود، چنان كه در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله ، آشكارا « حسد » در معناى « غبطه » به كار رفته است:
لاحَسَدَ إلاّفِى اثْنَيْنِ: رَجُلٍ آتاهُ اللّهُ مالاً فَسَلَّطَهُ عَلى مِلْكِهِ فِى الحَقِّ وَرَجُلٍ آتاهُ اللّهُ عِلْماً فَهُوَ يَعْمَلُ بِهِ يُعَلِّمُهُ النّاسَ؛ أى لا غبْطَةَ إلاّ فى ذلِكَ.۱
بر اساس اين حديث، حسد (به معناى غبطه)، بجز در دو مورد روا نيست: يكى حسد به كسى كه خداوند به او مال داده و او را بر صَرف مال در راه حق توانايى بخشيده است، و ديگرى حسد به كسى كه خداوند به او علم بخشيده و او را در كار علمى و نيز در كار آموختن علم به مردم، توفيق داده است.
حافظ شيرازى نيز حسد را در معناى غبطه، يا دست كم در معنايى كه محتمل الوجهين مى نمايد، به كار برده است:

حسد چه مى برى اى سست نظم بر حافظقبول خاطر و لطف سخن، خداداد است .۲
همچنين سعدى، آشكارا از حسد در معناى غبطه، سخن گفته است:

هرگز حسد نبردم بر منصبى و مالىالاّ بر آن كه دارد با دلبرى وصالى .۳
متشاعران مراد حافظ مى تواند اين معنا باشد كه سُست نظمان و متشاعران،

1.كشّاف اصطلاحات الفنون ، ج ۱، ص ۲۸۷؛ كيمياى سعادت، ج ۲ ، ص ۱۲۷ .

2.ديوان حافظ، غزل ۳۷.

3.كلّيات سعدى ، تصحيح خرّمشاهى، غزل ۵۹۵ .


شعله هاي سرد (بررسی حسادت در قرآن و حدیث)
12

بخواهد آن نعمت به خودش برسد.
مرتبه دوم ، آرزوى بهره مندى. و آن، چنان است كه حسود، ضمن آرزو كردن نابودى نعمت فرد مورد حسادت، بخواهد تا آن نعمت به خودش برسد و به وى بهره رساند .
مرتبه سوم ، آرزوى برابرى. و آن ، آرزوى برابرى حسود است با فرد مورد حسادت در فقدان نعمت و محروم ماندن از آن، بدين معنا كه حسود در آرزوى دست يافتن به نعمتى است كه شخص مورد حسادت، از همانند آن بهره مند است و حسود، چون به آن دست نمى يابد، آرزو مى كند تا نعمت شخص مذكور نيز زوال يابد و او نيز در محروميت از نعمت با حسود برابر شود. ۱
مفهومِ مقابل حسد، صفت « نُصْح (خيرخواهى) » است، بدين ترتيب كه فردِ خيرخواه، آرزو دارد كه ديگران صاحب نعمت و امتياز شوند و هميشه براى ديگران خير و سلامت آرزومند است. اين صفت، يكى از عالى ترين صفات انسانى است كه در اسلام، بدان توصيه شده است.
جهت تبيين بيشتر ماهيت حسد، به جاست تا برخى از مفاهيمى كه گاه با حسدْ هم معنا تصوّر مى شوند، توضيح داده شوند و فرق آنها با حسد، معلوم گردد.

حسادت و غبطه

غبطه (منافِسه)، آن است كه شخص، بى آن كه آرزوى زوال نعمت ديگران را داشته باشد، آن نعمت را براى خود بخواهد. اين امر، نه تنها ناپسند نيست، بلكه پسنديده نيز هست. بدين ترتيب، غبطه از نظر « محرّك بيرونى » يعنى مشاهده آنچه مردم دارند، مانند حسد است و از نظر « نخواستن زوال نعمت ديگران » ، با حسد فرق دارد.
با توجّه به كاربردهاى متفاوت حسد مى توان نتيجه گرفت كه ميان حسد و غبطه، دو رابطه برقرار است:

1.آل عمران، آيه ۱۲۰.

  • نام منبع :
    شعله هاي سرد (بررسی حسادت در قرآن و حدیث)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 47870
صفحه از 168
پرینت  ارسال به