2 ـ 1 ـ 4 . آيه سرقت
در قرآن كريم درباره سرقت و مجازات آن آمده است :
وَالسَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَآءَ بِمَا كَسَبَا نَكَـالاً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ .۱
در مورد معناى برخى از الفاظِ اين آيه نيز ابهاماتى وجود دارد كه در قالب دو سؤال زير مطرح است :
سؤال نخست : آيا لفظ «السَّارِقُ» و «السَّارِقَةُ» همه كسانى را كه به هر نحوى چيزى را از كسى دزديده باشند شامل مى شود؟
سؤال دوم : مراد از دست در اين آيه تمام اجزاى دست است ، يا بخشى از آن؟
در مورد سؤال اوّل ، در روايتِ رسيده از اهل بيت عليهم السلام ، قيدهايى براى اجراى مجازات سرقت بيان شده است . امام خمينى قدس سره در تحرير الوسيلة ، با استفاده از روايات ، هشت شرط براى اثبات حد سرقت بيان كرده اند از جمله : بلوغ ، عقل ، اختيار ، عدم اضطرار ، نگهدارى شى ء سرقت شده در حِرز و ... ۲
در مورد سؤال دوم نيز در تفسير اهل بيت عليهم السلام آمده است كه منظور از «يد» در آيه سرقت ، چهار انگشت است .
توضيح اين كه مى توان گفت «يد» به دلالت مطابقى به عضوى از بدن اطلاق مى شود كه از نوك انگشتان شروع شده و تا كتف تداوم مى يابد . امّا به دلالت تضمّنى بر اجزاى آن نيز اطلاق مى شود . به طور مثال ، كسى كه تنها انگشت دستش زخم شده است مى گويد : دستم زخم شده است! بنابراين ، هريك از اجزاى دست مى تواند مدلول «يَد» باشد؛ برخى ، مدلول مطابقى و برخى ، مدلول تضمنى . مطابق روايات اهل بيت عليهم السلام مراد از «يد» در آيه سرقت ، چهار انگشت است . بنابراين ، اين گونه روايات ، بيان گر معانى ظاهرى الفاظ قرآن است .
2 ـ 4 . روايات بيان گر مصاديق ظاهرى
منظور از «مصداق» ، اشخاص يا موضوعات خارجى است كه مفهومى از مفاهيم آيات قرآن به طور عرفى بر آن منطبق مى شود ولى تمامِ مراد خداوند از ظاهر الفاظ در آن موارد منحصر نمى شود . بايد گفت كه بسيارى از رواياتى كه درمجموعه هاى روايى و يا تفاسير اثرى آمده است ، صرفا در صدد بيان مصاديق آيات قرآن كريم هستند . البته بازشناسى رواياتِ بيان گر مصداق از روايات بيان گر معنا در برخى موارد نيازمند دقت و تأمّل است .
مثال : در تفسير آيه «يُؤْتِى الْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُ»۳ از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند :
حكمت ، همانا معرفت و تفقّه در دين است .۴
1.سوره مائده ، آيه ۳۸ .
2.تحرير الوسيله ، ج ۲ ، ص ۶۱۲ (فصل پنجم ، مسأله ۱) .
3.سوره بقره ، آيه ۲۶۹ .
4.بحار الأنوار ، ج۱ ، ص۲۱۵ ؛ تفسير العياشى ، ج۱ ، ص۱۵۱ .