روايات تفسيری و حديث رمز انگاری قرآن - صفحه 13

همچنين در روايتى ، حكمت به «اطاعت خدا» و «معرفت امام» تفسير شده است . ۱ علاّمه سيد محمّد حسين طباطبايى پس از بازگويى اين روايات مى گويد : همه اين روايات از باب شمارش مصاديق است . ۲
توضيح آن كه ، حكمت در لغت به «منع در جهت اصلاح» گفته مى شود . ۳ اين معنا هر نوع گفتار ، رفتار ، دانش و ... كه انسان را به اصلاح رهنمون سازد و از فساد و تباهى باز دارد ، شامل مى شود . از اين رو حتى ممكن است مصاديقى از حكمت نزد كافران و منافقان باشد ، چنان كه در روايات آمده است : «خُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ اَهْلِ النِّفَاقِ» ۴ بديهى است كه ما معرفت امام ، طاعت خدا و تفقّه در دين را از منافق و كافر نمى آموزيم! بنابراين روايات ياد شده را نمى توان تفسيرِ حكمت دانست ، بلكه صرفا بيان گر مصاديقى از حكمت است . در بسيارى از روايات تفسيرى شيعه ، اشخاصى به عنوان مصاديق آيات قرآن معرفى شده اند . البته نبايد پنداشت تمام آياتى كه در روايات تفسيرى به «افراد» تفسير شده ، از باب مصداق است . چه بسا مواردى وجود دارد كه معناى آيه در افراد و مصاديق خاصى منحصر است . اين گونه موارد را از نوع تفسير (معنا) به شمار مى آوريم ، نظير تفسير اهل بيت عليهم السلام در آيه 33 سوره احزاب به فاطمه زهرا و ائمه اطهار عليهم السلام و يا تفسير آيه ولايت به امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام . قبلاً هم گفتيم كه منظور از روايات مصداق ، رواياتى است كه تنها بخشى از مصاديق آيات قرآن را مطرح مى كنند .

3 ـ 4 . روايات بيان گر معانى باطنى

معناى «باطن» معنايى است كه مى توان از آن به عنوان «معناى توسعه يافته» از «معناى ظاهر» نام برد . مى توان گفت كه معناى باطنى ويژه قرآن نيست بلكه در كلام انسانى نيز وجود دارد . معمولاً انسان ها در گفته ها و نوشته هاى خود به امور مشخص و جزئى اشاره مى كنند امّا در وراى آنها ، مفاهيم و ايده هاى كلى تر وجود دارد . اين ايده هاى كلى را مى توان همان معانى باطنى دانست كه معناى ظاهرى كلام از آن نشأت گرفته است .
براى روشن شدن موضوع ، مثال ساده اى ذكر مى كنيم . فرض كنيد آموزگارى در كلاس اول دبستان به نوآموزان بگويد : «لطفا كاغذهاى باطله را در كلاس نيندازيد» . اين جمله داراى معناى ظاهرى و معناى باطنى است . كودكى ممكن است تنها معناى ظاهرش را بفهمد و بعد از چند دقيقه ، وقتى مدادش را مى تراشد ، زوايد آن را روى سطح كلاس بريزد و آن گاه در پاسخ به اعتراض آموزگار بگويد : شما گفتيد كاغذ در كلاس نريزيد ، امّا درباره تراشه هاى مداد چيزى نگفتيد! يا نوآموز ديگرى

1.الكافى ، ج۱ ، ص۱۸۵ .

2.الميزان في تفسير القرآن ، ج۲ ، ص۴۰۴ .

3.ر . ك : المفردات ، ماده حكم .

4.نهج البلاغه ، ص۳۷۳ ، كلمات قصار۸۰ .

صفحه از 21