و عرفى آنها را در بر مى گيرد . به طور مثال ، وقتى گفته مى شود مراد از «ابرار» ، ائمه اطهار و مراد از فجّار ، بنى اميه است ، الفاظِ ابرار و فجّار به روشنى بر موارد ياد شده صدق مى كند . امّا گاهى مطالبى در روايات آمده است كه الفاظ قرآن چنين دلالت روشنى بر آنها ندارد . نمونه هاى زير از اين باب است :
* «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ» [رحمن ، ۲۲]
از ابن عبّاس نقل شده كه گفت : لؤلؤ و مرجان ، على و فاطمه هستند . در روايات ديگرى آمده است كه امام حسن و امام حسين عليهماالسلام هستند . ۱
علاّمه پس از نقل اين روايات مى نويسد : اين از باب بطن است . ۲
* «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ...» [بقره ، ۲۵۳]
در كافي از امام باقر عليه السلام نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود : همين آيه دلالت دارد بر اين كه اصحاب محمّد صلى الله عليه و آله هم از اين كليت مستثنى نبودند ، يعنى ايشان هم بعد از رسولِ خدا صلى الله عليه و آله دو دسته شدند ، بعضى كافر و بعضى مؤمن . ۳
در تفسير عيّاشى از اصبغ بن نباته نقل شده كه گفت : در روز جنگ جمل در خدمت امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام ايستاده بودم كه مردى نزدش آمد و گفت : اى امير مؤمنان! اين مردم تكبير گفتند ، ما هم گفتيم ، آنها لا اله الاّ اللّه گفتند ، ما نيز گفتيم ، آنها نماز خواندند ، ما هم خوانديم ، پس چرا بايد با آنها بجنگيم؟ حضرت فرمود : بر سر اين آيه مى جنگيم كه خداى متعال فرمود : «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ... وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم» و ما از كسانى هستيم كه بعد از پيامبران قرار داريم ، «وَلَـكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ ءَامَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ ...» پس به حكم اين آيه ، امت پيامبر اسلام هم بعد از آن جناب دو دسته شدند؛ كافر و مؤمن . ما دسته مؤمن و اينها كافر هستند . ۴
علاّمه طباطبايى مى نويسد : اين قصه را شيخ مفيد و شيخ طوسى در امالى خود و قمى در تفسير آورده اند و اين روايت دلالت دارد بر اين كه امير المؤمنين عليه السلام كفر در اين آيه را به معنايى اعم از كفر خاص و اصطلاحى گرفته ، كه در اسلام احكام خاصى را دارد ، چون اين را مى دانيم و روايات بسيار زياد بر آن دلالت دارد و همچنين از نظر تاريخ هم مسلّم است كه آن جناب با مخالفان خود معامله كفارِ مشرك و حتى معامله اهل كتاب و نيز معامله اهل ردَّه نمى كرده است . پس راهى نمى ماند جز آن كه بگوييم آن حضرت آنها را طبق [تفسيرِ] باطن ، كافر مى دانسته است و نه [تفسيرِ] ظاهرِ قرآن . از اين رو بارها مى فرمود : من با اين مخالفان بر سر تأويل مى جنگم ، نه بر سر تنزيل . ۵
علاّمه طباطبايى در موارد مشابه ديگرى از روايات كه در آنها «ايمان و كفر» به ايمان و كفرِ به
1.الدر المنثور ، ج۶ ، ص۱۴۲ .
2.الميزان ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۳ ، ذيل آيه ۲۲ سوره الرحمن .
3.الكافى ، ج ۸ ، ص ۲۷۰ .
4.تفسير العياشى ، ج۱ ، ص۱۳۶ .
5.الميزان ، ج ۲ ، ص ۳۲۳ ، ذيل آيه ۲۵۳ سوره بقره .