شرح الاحوال من البدايه الي المآل - صفحه 471

متعرّض مطالب قوانين شدم ، و مدّت تصنيف قسم اوّل مقاصد ، تقريبا چهار سال كشيد .
و در ماه ذى قعدة الحرام اين سال ، جناب معظم له ، يعنى محقّق نراقى ـ دام ظلّه العالى ـ اجازه معنعنه اى ۱ كه از مشايخ عظام خود داشت ، از براى حقير به قلم مرحمت شيم خود نوشت ۲ و اين ناقابل را در سلسله سند اخبار ائمه اطهار داخل نموده و صورت اجازه را در خاتمه كتاب عوائد الأيام ، ايراد كرده ام، ان شاء اللّه .
و از قضاياى اتّفاقيه اين سال ، اين بود كه در روز سه شنبه بيست و دوّم ماه جمادى الأولى به مدرسه محمّد صالح بيك ۳ از مدارس دار الايمان كاشان ، در خواب ديدم كه ادريس پيغمبر ـ على نبيّنا و عليه السلام ـ ، از آسمان نازل شد و در نزد من نشست و با من مشغول صحبت شد و چون مدّتى از زمان صحبت گذشت ، خواست كه به آسمان مراجعت كند ، حقير مانع او شدم و او را از رفتن منع كردم و از حضرت آفريدگارِ عالم و مالكِ رقاب بنى آدم ، درخواستم كه اختيار رفتن و ماندن ادريس را به حقير واگذارد . در آن حال ، گويا منادى از جانب ربّ الأرباب ندا كرد كه ما اختيار عروج ادريس را به تو واگذاشتيم . هر وقتى كه رخصت دهى ، او به آسمان عروج كند . پس در آن حال ، از خواب بيدار شدم و صورت خواب را با تاريخ آن حال ثبت كردم . واللّه الموفّق!

[تأليف «مخزن الأسرار»]

و در سال 1217 [ق ،] در فصل تابستان كه هوا بسيار گرم شد ، باز به امر عالى جناب شيخنا النراقى ، مصمّم سفر نراق شدم و در مدّتى كه در خدمت آن عالى جناب

1.اجازه مُعَنْعَنه يا مُعَنعَن ، يعنى اجازه روايتى كه كسى از استادش و استاد او از استاد خود (به همين ترتيب) داشته باشد تا برسد به ائمه عليهم السلامو چون در هر اجازه با تعبير «عن» ياد شده است ، اين سلسله اتصال ، «معنعنه» ناميده شده است .

2.اين اجازه را مرحوم نراقى در ذى قعده ۱۲۱۷ براى مؤلف نوشته است .

3.ر . ك : سيماى كاشان ، حبيب اللّه سلمانى آرانى ، ص ۱۰۱ .

صفحه از 476
کلیدواژه