شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 117

و باز تا اراده حق تعالى نباشد ، چيزى به ظهور نرسد و در انسان نيز تا اراده نباشد و روح امر نكند ، دست نگيرد و پا روان نشود . پس اينها الطافى است كه بندگان ، معرفت حاصل كنند و مشغول اطاعت و بندگى باشند و از ضلالت و جهالت و معصيت ، دور گردند ، و از ترتيب اعضا و تركيب اجزاى خود ، عارف شوند كه هرگاه بدن به اين كوچكى و تن به اين ضعيفى و سستى را مُدَبّرى و آمرى و ناهى اى باشد كه حركات و سَكَنات به تدبير او واقع شود و كُنهش معلوم نباشد كه اگر معلوم مى بود ، اين همه اختلافات در او از عقلا واقع نمى شد ، پس جزم كنند كه اين خَلْق عظيم و آسمان و زمين را مُدبّرى هست كه اين همه تدبيرات محكمه و امور متقنه به تدبير اوست و كُنهش معلوم نيست ، و از آمر بودن روح بر بدن و فرمان دادن جان شيرين بر تن نيز اجراى فرمان حق تعالى را بر اين عالم ، جزم نمايند .

[ تطبيق آدم به آسمان ]

پس بدان كه مشابهت تن با آسمان ، آن است كه آسمان مُطَبَّق است ، سَر آدمى نيز مانند آن / 68 / مُطبَّق است . در فلك ، دوازده برج است از حَمَل تا حوت ، در تن مردم ، دوازده راه مانند آن است : دو چشم ، دو گوش ، دو سوراخ بينى ، دو پستان ، دو عورت ، دهان ، ناف . در فلك بيست و هشت منزل است ؛ در تن آدم ، بيست و هشت عَصَب مانند آن است . درجات فلك ، سيصد و شصت است ، در تن ، سيصد و شصت رگ است مانند آن . بر فلك ، هفت كوكب سيّار است ، چون : زحل ، مشترى ، مريخ ، آفتاب ، زهره ، عطارد ، ماه ؛ در تن ۱ نيز هفت اعضاى رئيسه مانند آن است . و باز قوايى كه در سر آدمى قرار داده است كه متخيّله ، متوهّمه ، متفكّره ، مدبّره ، ذاكره ، حافظه[ و ] ۲ ، حِسّ مشترك باشد ، مانند آن است . در فلك ، ثابتات بسيارند ؛ در تن ، قوّتهاى طبيعى بسيارند . افلاك بر عناصر اربعه محيط اند ؛ تن نيز محيط است به اخلاط اربعه از سودا ، صفرا ، خون ، بلغم .

1.ب : بدن آدمى .

2.الف و ب : ـ و .

صفحه از 231