و رعيت مى باشد ؛ در تن نيز مانند آنها هست : روح به منزله پادشاه ، و عقلْ وزير ، و شهوتْ / 71 / خراج خواه ، و غضبْ شحنه ، و قواى ديگر مانند صُنّاع اند ، و آلات مانند رعيّت اند ، چنان كه هاضمه ، طبّاخ و مصوّره ، قصّار و همچنين حال باقى قوا و چشم ها و گوش ها مانند جاسوسان اند كه از هر طرف كه چيزها بينند و شنوند ، به پادشاه رسانند .
و باز كه ملاحظه كنى ، بدن به منزله خانه پادشاه است كه او را حَشَم و مدبّران و غلامان و ضابطان و ايشك آقاسيان بسيار است . حشم و خَدَم ، اعضا و جوارح اند و مدبّران و غلامان و ضابطان و ايشك آقاسيان ، قوايى اند كه مذكور شد . بعضى از آنها براى اين اند كه آنچه وارد ايشان شود ، فرا گيرند ، آن گاه آنچه بايدشان قبض كرد ، قبض كنند و آنچه بايدشان دفع كرد ، دفع كنند و آنچه بايدشان ضبط كرد ، ضبط كنند تا هنگام حاجت به كار آيد و به عمل آورند و مهيّا كنند آنچه بايدشان مهيّا كرد .
و باز كه ملاحظه كنى ، آسمان و زمين براى آدم ، چون پدر و مادر مهربان اند ؛ آسمان ، پدرى است مهربان ، باران مى فرستد كه مانند نطفه است ، و زمين فرو مى گيرد كه مانند رَحِم است ، و غذاهايى كه طفل نتواند خورد ، خود مى خورد تا در پستان او شير مى شود و لايق غذاى طفل مى گردد . آن گاه شير را از دو پستان به فرزند مى رساند . مثلاً عناصر اربعه را كه نتوانند خورد ، مى خورَد و مى پرورَد و غذا مى سازد . آن گاه از راه حيوانات و نباتات كه به مثابه دو پستان عالم اند ، به مردمان مى خورانَد . پس حالا آدمى در شكم مادر است و مى بيند و مى داند . پس زندگانى نحوى بايدش كرد كه از شكم مادر كه خلاصى يابد و از / 72 / سراى فانى به خانه باقى رحلت نمايد ، در نابينايى و شقاوت سرمدى نباشد ، مع هذا ، همه پيغمبران و دوازده امام عليهم السلام براى اين معنى آمده اند كه مردمان را از نابينايى بينا گردانند .
[ اثبات صانع و همه صفات كمال و منزّه و مبرّا بودن از همه صفات نقص و سمات زوال ]
و باز كه ملاحظه مى كنى ، عالَم را بعضى ظاهرند و بعضى باطن . عالَم ظاهر افلاك و عناصر اربعه و مواليد ثلاثه اند ؛ انسان را نيز عالَم ظاهرى و باطنى مى باشد . عالم