شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 123

[ دليل وجوب نظر ]

و ممكن است اِشعار بر توبيخ باشد كسانى را كه از اين ادلّه واضحه و براهين ساطعه بر قدرت قاهره استدلال ننمايند ، و بناى فقرات شريفه ، استدلال از حدوث اجسام و اعراض است بر وجود صانع ، و از نظر در احوال مخلوقات است بر وجود خالق ـ جلّ شأنه ـ و صفات او ـ جلّ شأنه ـ / 75 / واحدة فواحده ، و مقدّمات برهان حركات آفتاب است و اثبات واجب از آن جهت كه مبدأ اين حركت است ، و محرّك البته بايد موجود باشد پيش از ايجاد حركت ، و حركت حادث و هر حادث ، بديهى اولى است كه محتاج به محدث است .

[ دليل حدوث عالم به طريقه متكلّمان و اثبات صانع و اوصاف كمال ]

بدان كه عالَم ، حادث است ؛ يعنى معدوم بوده ، بعد از عدم در خارج موجود شده ؛ زيرا كه اجسام باَسرِها از آسمان ها و زمين ها و آنچه در آنها جا دارند ، يا متحرّك اند و يا ساكن ، و حركت و سكون ، حادث اند ، پس آنها نيز حادث باشند . حركت ، عبارت از بودن اوّل جسم است در مكان دوم ، و سكون ، عبارت از بودن دوم جسم است در مكان اوّل ، و هر يك از اين دو ، مقتضى مسبوقيت به غيرند ، و هر چيز كه مقتضى مسبوقيت به غير باشد ، حادث است ؛ زيرا كه ازليت منافى مسبوقيت است . پس جسمى كه خالى از اين دو حادث نتواند بود نيز حادث باشد ، و چون حركت و سكون و ارتفاع و هبوط و ضيا و نور و ظلمت و تردّد و طلوع و غروب در حيطه امكان اند و از صفات ممكنات اند ، فلا محاله محتاج اند به فاعلى كه اينها را از نيستى به هستى آورد . پس فاعل آنها يا واجب است يا ممكن ؛ بنا بر اوّل ، اثبات واجب است ، و بنا بر دوم ، نقل كلام به فاعل آن فاعل مى شود به واسطه بطلان دور و تسلسل .
پس فاعل ، ذات مقدّسى است كه اقتضاى وجود و هستى خود كند و موجودِ بِذاته و قادر و عالمِ بذاته باشد . پس لا محاله زنده خواهد بود ، و مريد و سميع و بصير

صفحه از 231