شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 132

خلاص شدند .
و چون صبح طالع شد ، اثر ضوء او به عالم مى رسد و به روزنه ها نور او مى افتد ، همچنين از پرتو نور و ضياى وجود با جود ۱ آن حضرت ، انوار علم بر دل هاى اهل عالم افتاد و شعاع آن به روزنه هاى حواسّ ناس افتاد ، و انواع طاعات و عبادات بر اعضا و جوارح پديد آمد .
پس زبان صباح ، استعاره است از آن حضرت و اين ، استعاره لفظ محسوس است از براى معقول ، كنايه از اين است كه آن حضرت ، راهنماى خلق و مرشد ايشان است به راه حق ، يا دل منوّر آن حضرت ، مانند زبان صباح بود كه مردمان از پرتو نور آن راه يافتند .
و « بنُطقِ تَبلّجه » كنايه خواهد بود از اين كه نشر معرفت ربّانى نمود و افشاى فيوض سبحانى از او شد و ظلمت جهل و نادانى از صفحه روزگار ، ناپديد و فانى گرديد .
يا كنايه است از كمال علم و معرفت و غايت فصاحت و [ نهايت ] بلاغت آن حضرت كه اهل عالم منتفع گرديدند و بر سياه و سفيد و صغير و كبير ، درخشان و نورافشان گرديد و منع نور و فيض جود از هيچ كس نفرموده .
يا كنايه است از اين كه سخن آن حضرت در آشكار بودن و ظهور ، مانند نور و زبان صباح است . يا از جهت اعتصام و تمكّن از تحصيل معارف و تمسّك و التجاى به خدا ، نور هدايت ملصق است به آن حضرت و منفك نيست از آن سرور ، و ضياى معارف آن حضرت و محاسن آن سرور بر عالميان ، وضوح و ظهورِ تمام يافت . يعنى : اى آن كسى كه بيرون آورده است او از ميان / 87 / تاريكى هاى كفر و جهالت ، شخص زبان آور فصيح بليغ نورانى حضرت رسالت را ، و آفتاب عالمتاب ، آن اوج فلك هدايت را با نطق و تكلّمى كه آن اشراق اين زبان و اضائه اين بيان و هدايت عالميان است و رهاننده ضلالت از ايشان ، و دليل قدرت پروردگار ۲ و علامت خوبى

1.ب : فائض الجود .

2.ب : آفريدگار .

صفحه از 231