شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 157

واهِبُ الحَياةِ وَمُقَدِّرُ المَوْتِ ، وَلَعَلَّ النَّملُ الصِّغارُ يَتَوَهَّمُ أنَّ للّهِِ تعالى زُبانَيَينِ كَما لَها ؛ فَإنَّها يَتَصَوّرُ أنَّ عَدَمَها نُقصانٌ لِمَنْ لا يَكُونانِ لَهُ ، هكذا حالُ العُقلاء . ۱
آيا نام برده مى شود دانا به همه جزئيات و كلّيات ، و توانا به همه مقدورات ، مگر به واسطه آن كه بخشنده است دانايى را به دانايان و توانايى را به توانايان ؟ پس هر چيزى را كه شما جدا گردانيده ايد او را به وَهم هاى خود در دقيق ترين و باريك ترين معنى هاى او ، پس او ساخته و آفريده شماست ، يا ساخته شده شماست مثل شما ، برگشته شده است به سوى شما و حق تعالى ، بخشنده زندگانى و اندازه كننده مرگ است ، و شايد كه مورچه كوچك ، توهّم كند اين كه مر خداى تعالى را دو شاخ است ، چنان كه از براى اوست . پس به تحقيق كه مورچه تصوّر مى كند اين را كه نبودن آنها نقصان است از براى كسى كه ندارد آن را . همچنين است حال دانايان در چيزى كه وصف مى كنند خداى تعالى را به آن . پس قادر و عالم بودن ، بخشيدن علم و قدرت است .
پس فقره شريفه ، دالّ است بر نفى صفات زايده بر ذات ، و دليل است بر بطلان قول اشاعره .

يَا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَوَاطِرِ الظُّنُونِ / 121 /

خواطر : جمع خاطر است ، و خاطر ، انديشه اى است كه در دل درآيد .
وظنون : جمع ظن است وظن ، معنى[اى] است كه نزد ظان ، قوى باشد كه مظنون ، چنان است كه او گمان برده ، يا آن كه روا دارد كه بر خلاف آن باشد ، و چون گمان ، گاه خطا و گاه صواب است ، پس اعتماد را نشايد و هنگام مخالفت عقل و وهم در احكام اعتقادى ، غالب ، حكم عقل باشد ، و وهم ، مغلوب ؛ چنانچه اگر شخصى عنان اختيار به وهم گذارد ، او را به مرتبه حيوانات عجم فرو دارد و از موجودات به غير محسوسات ، هيچ مسلَّم ندارد ، چنان كه آنان كه مغلوب وهم و خيال اند ، موجود

1.الرواشح السماوية ، ص ۱۳۳ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶۶ ، ص ۲۹۳ ؛ نور البراهين ، ج ۱ ، ص ۹۳ .

صفحه از 231