همه اعدا و غلبه ايشان نگاهدارى فرمودى !
وَأَيْقَظَنِي إِلى مَا مَنَحَنِي بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ إِحْسَانِهِ
إيقاظ : بيدار ساختن .
منح : عطا .
منن : جمع منَّ ، به معنى نعمت .
إحسان : همه انواع نيكويى كه با مخلوقات به جا آورد ، يا بذل انعام يا عفو از جرايم [ و مآثم ] يا شفقت به مخلوقات .
اين فقره شريفه نيز از جمله تعداد نعماست مجملاً ، و همه آنها را شامل است . يعنى : اى آن كسى كه بيدار ساخته است مرا به سوى چيزهايى كه بخشيده است به من / 125 / آن چيزها را از نعمت هاى خود و نيكويى هاى خود ؛ چه ، درِ روزى و توبه را بر من گشوده و احسان فرموده با آن كه افاضه ذات فيّاض او عامّ است به جميع عباد ، و خزاين رحمت او شامل است به همه بلاد ، و مى رساند به همه كس به قدر استحقاق ، كه اين نيز سبب رفاه حال هر يك از عباد و سبب تعيّش سكنه همه بلاد است .
وَكَفَّ أَكُفَّ السُّوءِ عَنِّي بِيَدِهِ وَسُلْطَانِهِ
كَفّ : باز داشتن .
أكُفّ : دست ها .
سوء : بدى .
يد : به معنى قوّت و قدرت و ملك و تصرّف و نعمت و تولاّى فعل به نفس خود ، و جارحه مخصوصه آمده و چون حق تعالى منزّه است از اوصاف اجسام ، و از اجزاى متباينه متفرّقه [ است ] ، پس او را جارحه مخصوصه نيست كه اگر باشد ، ممكن و محتاج باشد و خدايى را نشايد .
يعنى : اى آن كسى كه باز داشته است از من ، دست هاى همه بدها را ، و مرا نگاه داشته است از شرّ همه اشرار به قدرت و قوّت و پادشاهى و غلبه خود ، يا نگاهدارى من به خودىِ خود نموده و ضرر همه مخلوقات را از من دفع فرموده و همه را مغلوب