شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 216

اجسام به پاكى ياد كردنى . بار خدايا ! حالكونى كه متوسّلم به ثنا و ستايش تو ـ كه موصوف به اين اوصاف و فاعل اين افعالى و مستجمع جميعِ صفات كمال و منزّه از همه سمات نقص و زوالى ـ كيست آن كس كه داند عظمت و كبرياى تو را ، پس نترسد از قهّاريت و غالبيت و عِقاب تو ؟ ! و كيست آن كس كه داند كه چه كمال ذاتى و جلال لايزالى دارى بر بندگان و برترى از صفات ايشان ، و نترسد از هيبت جلال و عظمت بى زوال تو ؟ زيرا كه همه مكوّنات ، از حضرت عزّت به سبب دخول ايشان در تحت ذلّت خائف اند و همه در وجود و حيات و مايحتاج ، محتاج اند به جناب احديّت ، فرياد رس همه ستم رسيدگان و دادرسِ همه بيچارگان است .
اين فقره شريفه ، تمهيد قواعد خوف است و فقرات آتيه ، تذكّر نعمت هاى عظيمه و تمهيد قواعد رجاست ، تا اِشعار باشد به تساوى هر دو .

أَلَّفْتَ بِقُدْرَتِكَ الْفِرَقَ

تأليف : الفت و محبت دادن و يكديگر را به هم پيوند دادن است .
و فِرَق : جمع فِرقه است ، به معنى گروه .
يعنى : الفت و محبّت دادى به قدرت كامله خود ، همه گروه هاى مختلفه را از هر نوع و جنس تا زندگانى ممكن و تعيّش ميسّر باشد ، يا مراد از گروه ها ، گروه هاى مختلفه عناصرند كه اضداد يكديگرند و هر يك به واسطه اختلاف طبايع و طلب حيّز ، از يكديگر جدايى مى خواهند . پس اين اضداد را با يكديگر الفت داده و بعضى را به بعضى محتاج و مربوط گردانيده [ است ] ، و اين اتّساق و انتظام احوال ، دليل واضح [ و برهان قاطع ] است بر وجود / 191 / و يگانگى خداوند متعال .

[ ادلّه بر اثبات صانع و صفات ثبوتى و سلبى ]

پس از ائتلاف اجزاى عالم و ارتباط آنها به يكديگر و احتياج هر يك به ديگرى معلوم است كه همه ، لازم يكديگرند و متلازمان مى بايد يا احدهما علّت ديگرى باشد ، يا هر دو معلول يك علّت باشند ، و اجزا چون همه ممكن اند ، به علّت محتاج اند . پس بايد همه به يك علّت منتهى شوند .

صفحه از 231