شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 64

از بعضى اوصاف او ـ جلّ شأنه ـ كوشند كه از خلق روزگار تا به بعضى از آن فوايد متذكّر گرديده ، در حين دعا عارف به خدا بوده ، مجرّد تحريك قوا نباشد ، و استفاده و اقتباس انوار معرفت آفريدگار ، على سبيل الاقتصار و طريق الايجاز ، رقم زده كِلك عجز و انكسار گردد ؛ زيرا كه در معرفت جلال ايزد متعال لا يزال ، به قدر قوّت و توانايى اجتهاد بايد نمود ، و جميع بنى نوع انسان را به سپاس و حقگذارى حضرت معبود ، بذلِ جهد شايد فرمود . اگر چه شواهد بر اين مطلب در عالَمِ صورت و معنى از حيطه ضبط بيرون ، و از تقدير و تقرير ناطقه ، افزون است ، امّا حُجَج و بيّنات و شواهدى كه در اين دعا واقع است ، از جمله تفضّلات و دِهِش الهى است كه به وساطت حضرت وصايت پناهى به خلايق رسيده ، مشتمل بر اينكه معرفت واجب الوجود به دو طريق است :
مَسلك حجّت و برهان ، و مَنهج حدس و وجدان ، و اوّل بر دو قِسم است :
اوّل ، نظر در طبيعت موجود مطلق ، كه طريق صدّيقان است .
دوّم ، نظر در حال ممكنات ، كه مسلك متكلّمين است ؛ زيرا كه فرق ميان وجود مطلق و وجود ممكن ، آن است كه اوّل ، مستغنى است از سبب ، و دوم ، محتاج است به سبب .
و از نظر كردن به وجود هر يك از ممكنات ، اِثبات / 8 / واجب بالذّات مى تواند شد به اينكه وجود بالغير ، فرع وجود بالذّات است و اين ، منهجِ صدّيقان است كه چون ملاحظه آيات آفاقى نمودى و آنها را در جميع ممكنات به يك وَتيره ديدى ، مى يابى كه آنها لِذاتها وجود ندارند . پس چاره اى نيست از موجودى كه وجود او لِذاته باشد .
و باز ، چون جميع موجودات مشترك اند در امكان ، پس محتاج اند به مرجّحى كه ترجيح وجود آنها بر عدمشان دهد ، و آن نيست ، مگر واجب الوجود ، و بر هر دو تقدير ، اثبات واجب الوجود است .
و حصول اين مراد ، از فقرات اربعه اوّل دعا ظاهر است و ترقّى از اين مرتبه به فقره شريفه « يامَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِه » شده ، كه چون تأمّل نمايند ، پروردگار خود را

صفحه از 231