شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 72

[ دليل ديگر بر عدم شريك ]

و باز ، واجب الوجود ، در واقع نفس الأمر يك فرد است كه اگر العياذ باللّه دو فرد مى بود ، اجتماع نقيضين لازم مى آمد يا ارتفاع نقيضين يا عجز يكى و قدرت آن ديگر . پس اگر دو واجب فرضاً موجود باشد ، يكى از آن دو فرد [ خواهد ] در وقت معيّن روشنى صبح را بيرون آورد ، و ديگرى خواهد در همان وقت در ظلمت باقى دارد . اگر مراد هر دو / 16 / حاصل شود ، اجتماع نقيضين لازم آيد ؛ زيرا كه نور و ظلمت در وقت معيّن ضدّين اند ، و اگر مراد هيچ يك به عمل نيايد ، عجز هر دو لازم آيد ، و در آن وقت ، نه نور باشد و نه ظلمت و از اين ، ارتفاع نقيضين لازم آيد ، و اگر مراد يكى حاصل شود و مراد ديگرى حاصل نشود ، ترجيح بلا مُرجّح لازم آيد و لوازم همه باطل باشد . پس تعدّد واجب ، باطل باشد .

[ دليل ديگر بر نفى شريك ]

و باز اگر والعياذ باللّه ، خدايى ديگر مى بود ، كتب و رسل مى فرستاد و خلق را به بندگى خود مى خوانْد و آثار پادشاهى او پيدا و صنايعش هويدا مى بود ، و چون چنين نيست ، يقين مى دان كه يكى است .

[ دليل ديگر بر عدم شريك و دليل بر يگانگى او ]

و باز ، ملاحظه كه كنى ، مى يابى اجزاى فلك را به هم پيوسته و هر يكى مُمِدّ ديگرى است و هر يكى از ديگرى انتفاع مى يابند .
و باز ، حيوانات و نباتات ، مدد ديگرى مى كنند و از يكديگر بهره مى برند ، و اين نيز دالّ است كه آفريننده همه يكى است كه اگر متعدّد بودى ، اين اتّصال و ارتباط نداشتى و تدبيرات ، اين چنين تمام و كمال نبودى و هر يك ، ديگرى را ضدّ شدى و آسمان و زمين تباه و فاسد شدى . ۱

1.و ادله مذكوره ، همه تمام است در اثبات صانع و صفات ثبوتى و سلبى ، و بعد از اين ادلّه كه از دعاى ارشادنما استنباط شده ، از براى زيادتى بصيرت مذكور نمود . « منه عفي عنه » .

صفحه از 231