شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 81

مطلع و سيصد و شصت مغرب ۱ قرار داد كه هر روز از مطلعى بيايد و به مغربى فرو شود و مدار و مسير او مختلف شود .
و از آن جاست كه دو روز در سالى مانند يكديگر نباشد ، الاّ متفاوت ، و به قدر اختلاف او در سير شب ، پيدا شود ، و كثرت منافع آن براى دين و دنيا جز خدا نداند ، كِشت پروراند و نبات روياند و ميوه رساند و نور گستراند و راه نمايد ، ما لا يُحصى كثرتا .
و چون آفتاب فرو شود ، ماه برآرد و در نور او تزايد و تناقص پذيرد ، و در دو شب آخر ماه ـ كه آن را محاق گويند ـ مخفى گرداند تا ايّام حساب و شهور و سنين معلوم گردد ، و اجل ديون و اوقات معاملات و عبادات از روزه و حج نيز معلوم نمايد . آفتاب طبّاخى كند و ماه ۲ صباغى ، آن پرورَد و اين / 28 / رنگ كند ، تا كار مهيّا باشد ، و عيش در ميانه مهنّا باشد ، چون رأى را بدين راه نيست و انديشه را بر اين گذرگاه نيست ، پس فعل طبايع ، قديمة الشعور نيست و به تدبير قادر بى زوال و داناى كلّ حال است .

[ دليل ديگر بر قدرت صانع ]

و باز دالّ است بر اين كه از جمله نعمت هاى خدا بر بندگان ، تسخير سماويّات است تا خلايق منتفع گردند ، و شك نيست كه انتفاع به آنها وقتى مى تواند بود كه خَلق فلك دوّار در كمال اِحكام باشد كه خلايق ، ايمن باشند از وقوع سماويّات بر ارضين .

وَشَعْشَعَ ضِياءَ الشّمْسِ بِنُوْرِ تَأَجُّجِهِ

تَشَعْشُع : بر افروختن است .
ضياء : روشنى .
نور : نيز روشنى است ، و بعضى بر آن اند كه فرق ميان ضيا و نور به آن است كه ضوء ، قائم به ذات خود است و نور ، قائم به ذات خود نيست ؛ چه بعضى روشنى قمر

1.خ ب : مقطع .

2.ب : ماهتاب .

صفحه از 231