شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 85

آفتاب قرار داد و بر عالميان / 31 / چراغ روشن برافروخت و به روشنايى روز ، انتفاع داد تا كيفيات ، ظاهر گردد و صفو ۱ از كدر و عَرَض از جوهر متميّز گردد و هر كسى روى به مقصد نهد .
و نيز از منافع عايده به عالميان ، ظلمت است ، چون در روز ، حركت واقع شده و تَعَب عارض گشته . پس به خواب و راحت احتياج است تا اِعيا و تعب زايل شود .
و به تقديرى كه حق تعالى آفتاب را در موضع معيّن از فلك اگر ساكن مى فرمود و منع حركت او مى نمود ، پس هميشه روز بود و گرما در كمال شدّت مى شد ، و اگر به سمت الرأس ساكن مى فرمود ، گرما به مرتبه اى اشتداد به هم مى رسانيد كه به هيچ وجه من الوجوه ، صلاحيت سُكنا و عمارت نبود ، به جهت قرب او به مسامت آفتاب ، و در جوانب ديگر ، هميشه ظلمت بود و سرما در كمال شدّت و اشدّ از آنچه تصوّر توان كرد ، و هيچ نباتى نمى روييد و حيوانى سكنا نمى توانست كرد به جهت بُعد او از مسامت آفتاب ، و حصول انتفاع در هر دو جا حاصل نمى توانست شد ، مگر به تعاقب ليل و نهار تا منافع عالميان به حصول رسد .
و با وجود تعاقب ، ضرور بود كه شب و روز در كمال درازى و كوتاهى نباشد و هر واحدى را مدّت معتدله و مقدار معتدلى باشد ؛ چنانچه بر وفق مصالح ، مقدّر فرموده كه در اكثر معموره و عمده آن ، نهايت روز از پانزده ساعت متجاوز نباشد . اگر فرضاً مقدار آن را صد ساعت يا دويست ساعت قرار مى فرمود ، آنچه بر روى زمين بودند از حيوانات و نباتات ، همه هلاك مى شدند ؛ امّا حيوانات به جهت / 32 / آن كه در اين مدّت ، ساكن نمى شدند و قرار نمى گرفتند و در روز با اين درازى مشغول چرا مى گرديدند و آدميان ، مشغول كار و حركت مى شدند و اين ، سبب هلاكشان مى شد . و امّا نباتات ، از حرارت آفتاب ، خشك مى شدند و مى سوختند .
و شب نيز اگر به اين طول مى بود حيوانات از حركت باز مى ماندند و طلب معاش نمى توانستند كرد و از گرسنگى هلاك مى شدند ، و حرارت طبيعيه نباتات ، كم مى شد

1.ب : صفا .

صفحه از 231