شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 86

و فاسد و متعفن مى شدند . پس هر واحدى را مدّت معتدله و مقدار معتدلى قرار فرمود تا در امكنه ، صلاحيت سُكناى حيوانات و تولد نباتات باشد .

[ دليل ديگر بر قدرت ]

و باز هر يكى را مغلوب ديگرى فرمود كه اگر نه از تقدير قادر الذاتى مى بود ، ممتنع بود كه غالب ، مغلوب و مغلوب ، غالب گردد .

[ دليل وحدت صانع ]

و باز دليل است بر اين كه محدث يگانه و احدى الذات است كه مغلوب را غالب ، و غالب را مغلوب مى گردانَد كه اگر محدث فرضاً متعدّد مى بود ، كى روا مى داشتند احدهما كه صنع خود را مغلوب ديگرى كنند .

[ دليل بر ثبوت معاد ]

و باز دليل است بر بعث ؛ زيرا كه ظلمت شب را كه آورد ، نور روز را برطرف كرد ؟ و نورِ روز را كه آورد ، ظلمت شب را فانى كرد ؟ پس قادر است بر اعاده باطل شده و فنا پذيرفته .

[ دليل ديگر بر قدرت و اختيار ]

و باز معلوم است كه نور و ظلمت ، ضِدَّين اند و هر واحد از ضِدَّين ، مبطل منفعتِ آن ديگر است ، و انتفاع از احدهما به حصول نمى تواند رسيد ، مگر نزد حصول ديگرى ، پس هيچ كس قدرت ندارد كه / 33 / قلب حقيقت ضِدَّين از معاوقه به معاونه نمايد ، مگر يگانه قادر الذّاتى . پس ازدواج ميان شب و روز براى حصول اَغراض بسيار و منافع بى شمار است كه تصرّف فرموده در آنها بر وجهى نافع به اسباب نافعه ، و هر يكى را گاه غالب و گاه مغلوب ديگرى نموده تا به جارى مجراى ضرورت ، معلوم شود كه افعال مُحكمه چنين فعل هيچ ممكن نتواند بود و از طبيعت عديمة الشعور به عمل نتواند آمد و به بخت و اتفاق واقع نتواند شد . پس حكمايى كه انكار عمد و تدبير اشيا كرده اند ، بسيار است ضلالت و شقاوت ايشان .

صفحه از 231