تأملی در احاديث نقصان عقل زنان - صفحه 83

خود(و در دامن اصول مسلّم شريعت) معنا نمى يابد. از اين رو، مى توان گفت: همچنان كه «إلّاوّل سريع»، يك آفت است، «پذيرش سريع» نيز آفتى ديگراست!
دو. در مسائل اعتقادى و انسان شناختى، دلالت و سَنَد، زمانى پذيرفته است كه به مرحله قطع و اطمينان برسد؛ و گرنه، بايد آن حديث را مسكوت گذارد و رأيى را براساس آن، به نام دين صادر نكرد. عالمان اصول و فقيهان و مفسّران، براين، تأكيد دارند واز اين رو، به صرف صحّت سَنَد، يا ظهور دلالت، نمى توان به استنتاج دست زد.
البتّه كثرت و تعدّد نقل و وجود اسناد بسيار، مى تواند درباره سَنَد، قطع آور باشد؛ ليك قطعيّت دلالت، محتاج شواهد و قرائنى فراتر از ظهور است.
همچنين، فهم عالمان دينى مى تواند شاهد و قرينه اى براى دلالت باشد؛ امّا اين، تا زمانى است كه شاهدى برخلاف آن يافت نشود؛ و گرنه، بايد آن فهم را تخطئه كرد. مگر قرنها فقيهان به قليل بودنِ آب چاه معتقد نبودند(با آنكه صحيحه اسماعيل بن بزيع در كتب حديثى وجود داشت)؟ مگر نگفته اند پس از شيخ طوسى، مجتهدان(تحت سيطره عظمت علمى شيخ)، مقلّدى بيش نبودند؟ و…
در اين زمينه، به ذكر چند شاهد مى پردازيم:
آية الله نايينى معتقد است:
لاعبرة بالظن فى باب أصول العقائد فإنّه لابدّ فيها من تحصيل العلم وفى الموارد التى انسد فيها باب العلم يمكن الإلتزام وعقد القلب بها على سبيل الإجمال بمعنى انّه يلتزم بالواقعيّات على ما هى عليها. ۱
در زمينه اصول عقايد، به «گمان» اعتنايى نيست؛ بلكه بايد علم حاصل شود و در جايى هم كه راه علم مسدود است، مى توان به نحو اجمال عقيده داشت؛ يعنى عقيده به «واقع»، آنگونه كه هست.

1.فوائد الأصول، الكاظمى(تقريراً لأبحاث النائينى)، مؤسسة النشر الاسلامى، قم، ۱۴۰۴، ج۳، ص۳۲۴

صفحه از 98