تأملی در احاديث نقصان عقل زنان - صفحه 85

دليلش آن است كه حجّيت شرعى، از اعتبارهاى عقلايى است كه تابع اثر شرعى مى باشد؛ اثرى كه قابليّت جعل و اعتبار داشته باشد. حوادث تاريخى و مسائل عقيدتى، بدين معنا حجّيت بردار نيست؛ زيرا در آن، اثر شرعى نيست؛ و معنا ندارد كه شارع، غير علم را علم دانسته، مردم را بدان متعبّد سازد.
در موضوعات خارجى، اگرچه اثر شرعى متصوراست، امّا چون اثر جزئى است، بازهم در جرگه اعتبار شرع قرار نمى گيرد.
مرحوم علّامه، اين مطلب را در موارد متعدّدى از تفسير گرانسنگ الميزان و تعليقه بر بحارالانوار، گوشزد كرده است. ۱
آيةالله ميرزا جواد تهرانى ـ ره ـ در اين باب نگاشته است:
در مطالب اعتقاديّات، بايد به مدارك معلوم (چه از جهت صدور و چه از جهت دلالت) متّكى باشيم. با خبر واحد غيرمعلوم الصدور و يا تأويل متشابهات، به نظر و ميل خودمان و بدون ارجاع به محكمات، نبايد به مطلبى اعتقاد ورزيم و از واقع، اخبار قطعى بنماييم.
هر حديثى كه بر خلاف محكمات قرآن كريم، يا احاديث متواتره قطعىّ الدلاله، يا برخلاف عقل فطرى سليم بود، بايد رد و تكذيب شود. اگر حديثى نه چنين مخالفتى داشت(كه موجب طرح و تكذيب آن شود) و نه حديث معلوم الصدور و معلوم الدلاله بود(كه موجب اخذ و التزام به مفاد آن بشود) بايد آن را در بوته اجمال و احتمال گذاشت و به تعبير ديگر، در مورد آن بايد توقّف نمود و به عبارت ثالث، چنين حديث كه منتسب به اهل بيت(ع) است، علم آن را به خود اهل بيت بايد واگذاشت. گرچه در كتب احاديث، هزاران حديث در موضوعات مختلف از اين قبيل مشاهده گردد، نه آن را بايد طرح و تكذيب كرد و نه بايد به

1.رجوع شود به: الميزان، ج۱، ص۲۹۶ و ج۶، ص ۵۷ و ج۸، ص۶۲،۶۶،۱۴۱،۲۶۱ و ج۹، ص۲۱۱ـ۲۱۲ و ج۱۰، ص۳۴۹ و ج۱۳، ص۳۵۳ و ج۱۴، ص۲۵،۱۳۳،۲۰۵ـ۲۰۷ و ج۱۷، ص۱۷۴

صفحه از 98