به نام «ولىّ عهدى» نداريم و اگر منظور از ولىّ عهدى، جانشينى باشد، طبق مدارك قطعى، جانشين امام سوم، امام چهارم است، نه خواهر گرامى اش حضرت زينب(س).
بلى؛ از روايات، درمى آيد كه حضرت زينب در نهضت حسينى كه عليه سلطنت استبدادى يزيد و ستمگران بنى اميّه بود، طبق وصيّت سيدالشهدا، وظايف سنگينى به عهده داشت و در عمل به وظيفه، لياقت علمى و عملى و شخصيّت فوق العاده دينى خود را به ثبوت رسانيد.
اصولاً بايد دانست كه از نظر اسلام، ارزش انسان در جامعه، به علم و تقوا(خدمات دينى، فردى و اجتماعى) است و ساير امور كه در اجتماعات ديگر، وسيله امتياز و نفوذ مى باشند(مانند ثروت و عظمت، عشيره و اتباع و شرافت خانوادگى، و تصدّى مقامات حكومت و قضا و مقامات لشكرى) هيچ گونه ارزش و امتيازى ندارند كه ملاك افتخارشان گرديده، آنان را مافوق ديگران قراردهد.
در اسلام، هيچ امتيازى را نبايد ملاك نفوذ و اعمال قدرت قرارداد. بنابراين، يك بانوى اسلامى مى تواند در امتيازات دينى، پابه پاى مردان، پيش رود و اگر عُرضه داشته باشد، از همه مردانْ جلوافتد. چنانچه مى تواند(به استثناى سه مسئله حكومت و قضا و جنگ)، در همه مشاغل اجتماعى با مردان شركت نمايد. خداى متعال مى فرمايد: «گرامى ترين شما پيش خدا، باتقواترين شماست»۱ و مى فرمايد: «هرگز كسانى كه مى دانند، با كسانى كه نمى دانند، برابرنمى شوند».۲
(پرسش و پاسخ، علامه طباطبايى، انتشارات آزادى، قم، 1361، ص10ـ12)