پژوهشي در روايات فُطرس ملَك - صفحه 79

بن ابي الخطاب، قال: حدثني موسى بن سعدان الحناط، عن عبد اللّه بن القاسم الحضرمي، عن ابراهيم بن شعيب الميثمي، قال: سمعت ابا عبد اللّه(ع) يقول: ان الحسين بن علي(ع) لما ولد.... ۱

2. ميزان اعتبار سندى روايات

يك. حديث اوّل را ابن ادريس حلّى از جامع بزنطى نقل نمود و بزنطى هم از اصحاب اجماع است و هم از مشايخ ثقات، يعنى از كسانى كه روايت مرسل يا مسندى جز از ثقات نقل نمى كنند. بنابراين دو مبناى رجالى مورد پذيرش مشهور، متن روايتْ مصحَّح و معتبر شمرده مى شود؛ به طورى كه اگر مشتمل بر حكم فقهى مى بود، مطابقش فتوا داد مى شد.
ناگفته نماند كه با عنايت به صحّت طرق شيخ الطائفه در الفهرست به كتاب جامع بزنطى، و با توجّه به اين كه ابن ادريس در طرقِ اجازات عدّه اى از عالمانى ۲ قرار دارد كه به طرق و اسانيد و كتب و روايات شيخ از جمله به كتاب الفهرست او طريق معتبر دارند، نقل ابن ادريس از جامع بزنطى مرسل محسوب نمى شود، بلكه وجود طريق صحيح به اين كتاب براى ابن ادريس نيز احراز مى گردد ۳ .
دو. روايت المزار الكبير، اين كتاب علاوه بر آن كه با گواهى مصنّف كتاب نسبت به اعتبار روايات و وثاقت راويان خود، از مصادر توثيق عامّ است، تعبير: «خرج الى القاسم بن العلاء الهمداني وكيل أبي محمّد(ع)» حاكى از آن است كه خروج اين دعا از ناحيه امام عسكرى(ع) به دست يكى از وكلاى آن حضرت امرى محرز براى مصنّف است. ۴
همين تعبير ـ به صورت اِخبار از خروج دعا به لسان احراز ـ در عبارت كتاب مختصر البصائر و مصباح المتهجّد(از شيخ طوسى) و اقبال الأعمال(از سيّد ابن طاووس) نيز آمده است، وهيچ يك با قيد «روي» و مانند آن مقيّدش نساختند.
سه. اگر هم كسى احياناً اين مبناى رجالى را نپذيرد، با توجّه به استفاضه معنوى دسته اوّل از

1.كامل الزيارات، ص۱۴۰، ح۱۶۵، همين طور الثاقب في المناقب، محمد بن على الطوسي، معروف به ابن حمزة الطوسي، ص۳۳۸.

2.از جمله: اجازه شهيد اوّل براى ابن الخازن الحائري، محمّد بن عبد العليّ بن نجدة، و اجازه شهيد ثانى براى والد شيخ بهائى، و اجازه محقّق كركى براى قاضى صفى الدين، و اجازه شيخ احمد العاملى براى ملاعبد اللّه شوشترى، و اجازه مجلسى اوّل براى ميرزا ابراهيم بن كاشف الدين محمّد اليزدى، و اجازه آقا حسين خوانسارى براى امير ذو الفقار.

3.براى تحقيق بيشتر ر.ك: اصول علم الرجال، مسلم داورى.

4.همانند مراسيل صدوق در من لايحضره الفقيه كه با همين لسان احراز و به طور مرسل مى آورد، و بر اساس آنها فتوا هم مى دهد و آنها را حجّت ميان خود و خداى خويش مى داند.

صفحه از 80