مائدة الأسحار لخلّص المؤمنين الأخيار - صفحه 230

به باطل نكرد و « ذَ لِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ النَّارِ »۱ .
پس شيخ به غايت مسرور شد و گفت :

شعر

أنتَ الإمامُ الَّذي نَرجُو بِطَاعَتِهيَومَ النُّشُورِ مِنَ الرَّحْمنِ رِضْوَانَا
أَوْضَحْتَ مِن دينِنَا ما كانَ مُلْتَبِساًجَزاكَ رَبُّكَ عَنّا فِيهِ إحْسَانَا
تويى آن امامى كه از اطاعت اواميد از خداوند داريم رضوان
ز تو مشكل دين ما گشت واضحجزاى تو احسان دهد رب احسان

طلب

مراست چشم توقع به سوى فضل الهىكه غير درگه او نيست بهر خلق پناهى
خداى عالم و آدم كه نسبت همه عالمبه سوى فضل عميمش بود چه كوهى و كاهى
مقدّرى كه به سوى نجات نيست كسى راسواى شارع فضلش دگر طريقى و راهى
يگانه اى كه اگر رحمتش وسيله نگرددبه روز حشر كه گردد شفيعِ نامه سياهى
مهيمنا ! صمدا ! سوى من ببين كه ندارمز عمر خود ثمرى هيچ غير اشكى و آهى

1.سوره ص ، آيه ۲۷ .

صفحه از 326