مائدة الأسحار لخلّص المؤمنين الأخيار - صفحه 185

طلب

يَا جَالِيَ الأَحْزَانِ! ويَا مُوَسِّعَ الضَّيِّقِ! اى خداوند سميع و بصير ! اى پروردگار بلا شبه و نظير ! اى برطرف كننده حزن ها ! و اى گشايش دهنده تنگى ها ! اى آن كسى كه سزاوارترى به بندگان خود از جان هاى ايشان ! و اى آفريننده آن جان ها در كالبد وتن هاى ۱ ايشان ! اى الهام كننده نفوس عباد به نابكارى ها و پرهيزكارى ها ! اى نماينده به بندگان راه هاى نيكى ها و بدى ها ! اى بردارنده غم ها از دل ها ! و اى رفع كننده اندوه ها از سينه ها ! به تحقيق كه شديد شده است بر من غمى كه غير از تو كسى بر آن مطلع نيست ، يَا اللّهُ ! بِذِكْرِكَ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ، يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالأبْصَارِ ، قَلِّبْ قَلْبِي مِنَ الهُمُومِ إلَى الرَّوْحِ وَالدّعَةِ ، وَلا تَشْغَلْنِي عَنْ ذِكْرِكَ بِتَرْكِكَ يَأَبى۲مِن الْهُمُومِ ،به درستى كه من تضرع كننده ام به سوى تو،أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذي لا يُوصَفُ إلاّ بِالْمَعْنى لِكِتْمَانِكَ۳في غُيُوبِكَ ذَات النُّور ،به حق آن اسم سامى و نام نامى تو را قسم مى دهم كه دل مرا از آن غم فارغ و خاطر مرا از آن تشويش مطمئن گردانبِحَقِّ بِرِّكَ وَ إحْسَانِكَ الْقَدِيمِ يَا رَحْمنُ يا رَحِيمُ .

فصل چهارم : در شرح فقره رابعه از فقرات دعاى شريف است

و آن به دستور سابق مشتمل است بر مناجاتى ، و دو تزيين ، و يك طلب :

مناجات

درد بسيار است و طاقت اندك و قوّت ضعيفجثّه رنجور است و جان بيمار و جسم ما نحيف
قلب مفرد، غم مثنّى شعله هاى غصه جمعراه دور و راهبر و امانده و آفت رديف
بحث مشكل ، فكر وحشى ، مدرك۴جوينده كمرهنما بى ميل و مطلب غامض و نادان اليف
وقت تنگ و شكوه بى پايان و همره ناصبورحرف قائل چون كمان و گوش سائل چون نديف
فرصتى كو تا بگويم آنچه باشد در دلمدور را بايد گرفت از سر بگو اين۵الحريف۶
درد دل ناگفته دم بربستم از تشويش خويشخود تو مى دانى چه مى خواهم بگويم يا لطيف
گوهر عمر گران از دست ما بيهوده رفتاى دريغا شد برون از دست ما عمر شريف
غير حسرت حاصلى از عمر ما حاصل نشدگشت بى حاصل همه محصول ما در اين مضيف۷
اى خدا ! پيش از ورود مرگ بر ما رحم كنرحم كن بر اين تن بى طاقت و جسم ضعيف
قبض جان بر دست خود كن تا درآيد شادماناز كرم ما را مكن محروم آن دم يا لطيف
اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَ لُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِها وَكُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ ، اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَ لُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها .
خداوندا ! به درستى كه من سؤال مى كنم تو را به حق عظمت و كبريايى تو ، يا سؤال مى كنم تو را در حالتى كه رو كننده ام به سوى درگاه عالم پناه تو از طريق عظمت

1.كلمه مشوّش است .

2.كذا .

3.در اصل : لكتمانكه .

4.خ . ل : همّت .

5.شايد « ابن » باشد . در نسخه روضاتى به جاى اين مصرع ، چنين آمده : يَسْقُطُ الْوَرْدُ عَنِ الْغُصْنِ إذا جَاءَ الْخَريف .

6.خ . ل : شريف .

7.خ . ل : يا ذا الأليف .

صفحه از 326