مائدة الأسحار لخلّص المؤمنين الأخيار - صفحه 188

مقربين كه در پيشگاه عرش جهان آفرين چگونه بر پاى بندگى ايستاد[ ه ] ، و ببين در زمره فرشتگان روحانيين كه بر درگاه حضرت ربّ العالمين چگونه جبهه نيازمندى بر خاك مذلّت نهاده ، و در كرسى وسيع الهى نظر نما كز اخترش چگونه مرصع نموده اند . بنگر به طرح ريزى قدرت كه پايه اش چون بر بساط عرش موضع نموده اند ، بر قناديل معلّقه ستارگان نظر كن كه روغن نور رايحه تدبر بديع در آنها ريخته اند و هر يك از آنها را به چه حكمت زيبا بر مفتول قدرت آويخته اند .

در مجلس ضيافت ايزد ز هر طرفچندين هزار شمع كواكب نهاده اند
تا استراق ديو لعين را كنند منعبر قوس ها سهام ثواقب نهاده اند
زحل را به كدخداگى دهاقين مأمور نموده اند تا امور زراعت منتظم و مضبوط كرد و مشترى را به بزرگ ترى اصناف منصوب داشته اند تا شغل هر يك به ديگرى پيوسته و مربوط باشد . مريخ را سپه سالار سپاهيان كرده اند تا اقطار زمين از تُرك و تازى بى محروس و محفوظ ماند ، و خورشيد را مدبّر امر پادشاهان و ارباب حكم گردانيده اند تا هر كس از نعمت سياست ايشان بهره مند و محظوظ گردد .

زهره را رامشگرى آموختندو زسرودش بيدلان را سوختند
مر عطارد را معلم ساختندرايت بحث و جدل افراختند
ماه را بر قاصدان كردند ميرتاجران را بخت و طالع شد نصير
باد را بر ابر برانگيختندبرف و باران را به هم آميختند
خاك را جزوى به آتش سوختندصد هزاران شمع از او افروختند
چون اين مقامات را به نظر دقّت مشاهده نمودى سرّ عظمت خداوند بر تو ظاهر گرديده ، دانى كه عظيم تر از خدا عظيمى و كريم تر از او كريمى نخواهد بود ، و اگر اين اجمال را زياده از اين تفصيلى بايد ، هر چند به روزگاران شرح بعضى از آن ممكن نيست ، ليكن نظر كن در كيفيت خلقت و آفرينش خود از مبدأ تا منتهى .

تا بر تو فاش گردد بعضى ز قدرت حقتا برتو سرّ قدرت بعضى شود هويدا
« فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَــلِقِينَ » .
تزيين دويم : انقسام يافته است اسم در اصطلاح نحويين به اسم عين و اسم معنى و

صفحه از 326