خداوندا ! به درستى كه من سؤال مى كنم تو را به حقّ نور تو ، يا سؤال مى كنم تو را در حالتى كه رو كننده ام به سوى مقصود خود به دلالت پرتو نور تو كه در جميع اجزاء وجود تابيده وخود به خودى خود پيدا و ساير اشياء را نيز ظاهر و هويدا گردانيده ، قسم دهنده ام به تابنده تر مظهرى از مظاهر ، ونماينده تر منظرى از مناظر آن ، و حال آن كه همه مظاهر نور تو تابان ، و همه مناظر ضياء تو نمايان است . خداوندا ! به درستى كه من سؤال مى كنم از تو به حق همه مظاهر نور و مناظر ضياء تو كه الطف و اشرف آنها وجود ذى جود و بود محمود حبيب تو و نجيب تو محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله وسلم و خلفاى طاهرين و ائمّه صادقين او ـ صلوات اللّه وسلامه عليهم أجمعين ـ است لاسيّما أميرالمؤمنين و إمام المتقين ويعسوب الدين وقائد الغرّ المحجّلين أسد اللّه الغالب ومظهر العجائب و مظهر الغرائب مولانا الإمام الأعظم الأجل الأكرم علي بن أبي طالب عليه وعلى أولاده الطيّبين الطاهرين آلاف الصلوات الزاكيات من اللّه الملك الغالب ، آن كه زبانم از بيان شمه اى از مدح و ثناى او عاجز ، ومع ذلك تَجَرَّأتُ بِتَحريكِ قَلَمي في تَحريرِ مَدحِه وثنائِه يومَ الْعَرَفَةِ بِهذِه الْكَلِمَاتِ :
آن شهنشاهى كه شأنش عالى ونامش على استبعد پيغمبر به نصبش از نبى نص جلى است
هم اعالى را پناه و هم ادانى را معينهم نبى را جانشين و هم خدا را او ولى است
حيدر صفدر يداللّه حجّة اللّه كز ازلعزّتش نزد خدا نزد خلايق منجلى است
تاجدار«هل أتى»كاندر بلاد شيعيانهر كجا نام پيمبر نام وى او را يلى است
اشتقاق اسم او گرديده از نام خداتا شود معلوم كو خود با حق و حق با على است
شهريارا ! سوى اين مجرم نظر كن از كرمزان كه گر مجرم ، ولى قلبم ز مهرت ممتلى است