وَالْفَضْلُ ما شَهِدَتْ بِهِ الأعْداءُ .
وقيل في مدحه أيضاً :
چون شبيه دُلدُل شاه جهان است آفتابزان جهت پايش به چشم آسمان است آفتاب
حيدر صفدر يد اللّه حجة اللّه كز ازلحلقه بر گوش درش چون بندگان است آفتاب
آسمان ، درگاه شاهنشاه و چون جمشيد جماندر آن درگاه عالى پاسبان است آفتاب
مى توانم گفت از بهر وى ار نبود غروبكز فروغ ذوالفقار وى نشان است آفتاب
ديدمش از چشم دل در رزم با اصحاب خويشگفتم : اينك خسرو سيّارگان است۱آفتاب
آستانش را اگر خواهى بدانى پايه چيستحلقه اى از مصرع آن آستان است آفتاب
شكل ايوان طلايش را اگر باشد نظيرصبح در مشرق مگر عكسى از آن است آفتاب
تزيين اوّل : بدان كه لفظ «كمال» به معنى تمام است و ممكن است كه در فقره شريفه مراد از اضافه او به حق سبحانه ، حصول وجود كمالات وجود باشد بالفعل ؛ چنان كه بعضى از علما نسبت داده است به طايفه حكما كه گفته اند : واجب الوجود تمام است . و مراد از «تمام» موجودى است كه وجود و كمالات وجودش بالتمام در خود از خود بالفعل حاصل باشد و مستكمل به هيچ امرى كه خارج از خود باشد نباشد و هيچ چيز از جنس وجودش نيز حاصل براى غير او نباشد و اين چنين موجود منحصر است در واجب الوجود ؛ چه هر موجودى غير واجب الوجود ، يا كمالات وجودش بالقوه است و مستفاد از خارج مانند انسان مثلاً ، و يا كمالات وجودش در او حاصل است بالفعل ليكن از غير نه از خود مانند عقول مجرده ، و در هر دو قسم وجودش حاصل است از غير و جنس وجودش حاصل است براى غير ؛ چه هر كدام متعددند يا بالنوع يا بالاشخاص نيز .
و مراد از فوق التمام موجودى است كه با وجود تماميّت وجود (غيرو) ۲ كمالات وجود غير نيز فايض از او باشد كأنّ كه وجود كمالات از او به سر آمده و به ديگران رسيده و انحصار اين چنين موجود در واجب الوجود ظاهر است . پس وجودات و كمالات وجودات جميع ممكنات ، رشحى است به روشى بلا تشبيه از وجود فوق التمام واجب الوجود .
تزيين ثانى : اگر چه مراد از لفظ كمال در فقره مشروحه ـ چنانچه معلوم شد ـ اعم است از كمال ذات و كمال صفات و كمال افعال ، لكن تخصيص آن به كمال افعال به وجهى كه در مقدمه مذكور شد ، در اين مقام اليق و انسب است ، چنانچه انسب از آن نيز تفسير آن لفظ است به مظهر آن ؛ زيرا كه مدخليت آن تفسير در تعظيم خالق رحمن بيشتر است و شايد در بعض از فصول آتيه ـ إن شاء اللّه ـ وجه انسبيت آن مذكور
1.در نسخه اصل : «خسرو بر ستارگان است . .» آمده كه با وزن شعر سازگار نيست . آنچه در متن درج شد از نسخه روضاتى اخذ شده است .
2.ظاهرا درون پرانتز زائد است .